اولین تجربه دندانپزشکی محیا😘
میگن هرچی برای خود میپسندی،برای دیگران بپسند و هر چه برای خود نمی پسندی،برای دیگران هم مپسند!
این ”بپسند“ و ”نپسند“ واسه بچه هامون خیلی پررنگتره!😉
من همیشه از دندونپزشکی فراری بودم!(و البته هنوزم هستم...😅)
برای همینم اصلا دوست نداشتم دندونهای بچه هام مشکلی پیدا کنن و کارشون ب دندونپزشکی بکشه!
اولین باری ک متوجه شدم یکی از دندونهای محیام،یه کوچولو سیاه شده،دور از چشمِ محیا،شام غریبونی ب پا کردم!😅😭
آخه خیییییلی مراقب دندوناش بودم.هرچند الان میدونم دیگه زیادی حساس بودم!😅😆
خدارو شکر محیا ب نسبت همسن و سالاش دندونهای سالمتری داره.دندونهای جلوییش اصلا پوسیدگی یا بدرنگی ندارن و کاملا سالمن.اماچندتا از دندونای عقبیش پوسیده شدن.ک بخاطر علاقش ب پاستیل و شکلات توی سالهای قبله!!
هرچقدر هم محیارو اصرار میکردم بریم دندونپزشکی فایده نداشت و حاضر نمیشد!
بالاخره دیروز دلو ب دریا زدم و بردمش دندونپزشکی.ناگفته نماند ک چند وقته چنان روی این قضیه کار کردم ک محیاگلی با رضایت کامل همراهم اومد.(توی عکسها هم رضایتش مشخصه.😆)
از رفتار و برخورد خانم دکتر مژده زارع،نگم واستون!😁
اونقدر مهربون و باحوصله با محیا برخورد کرد و با شوخی و خنده و بازی یکی از دندونهاشو کشید و یکی دیگه رو عصب کشی و پرکرد که محیا اصلا هیییییچ درد و اذیتی حس نکرد!!
موقع خداحافظی هم خانم دکتر یه خمیردندون خوشگل بهش جایزه داد!(حدس میزنید خریدش با کی بوده دیگه؟؟!!!)
محیا هم با خنده و خوشحالی ازش خداحافظی کرد و توی خونه هم میگفت دلش واسه خانم دکتر تنگ میشه!😀
توی این عکس بی حسی یه طرف صورت محیا کاملا مشخصه.😘
محیام فوق العاده بود.مثه همیشه مودب و شیرین زبون.😘😘😘
الهی دورت بگردم ک چقدررررر توی دلم دعا میکردم و ایت الکرسی و صلوات میفرستادم ک تجربه ی خوبی باشه واست.😘❤
خدارو شکر اولین تجربه ی محیا از دندونپزشکی،اصلا ب کابوسی ک توی ذهنم ساخته بودم،شباهت نداشت!!
با همه ی وجودم مطمئن شدم ک چ بسیار مشکلات هستند ک فقط توی ذهن خودمون بزرگشون میکنیم و در واقعیت ممکنه فقط یه خاطره ی شیرین باشند!!
محیا تا این لحظه ۶ سال و ۵ ماه و ۱۹ روز سن دارد.😘😘