محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

آنی...

رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند/ آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند یه خواب بد بود یا یه فیلم دردآور و باورنکردنی؟ مطمئنم نمیتونه واقعیت داشته باشه.....آنی....آناهیتای معصوم و پاک و دوست داشتنی ما،جلوی چشمامون پرپر شد.... اونقدر محیا بهش وابسته بود ک هروقت ازمون میپرسیدن "امسال سفر کجا میری؟" میگفتم :"هرجا آنی بره!!" باورم نمیشه دنیا اینقدر کثیف و بیرحم باشه ک جون یه بچه ی 12 ساله رو جلوی چشم مادر و پدر و عزیزانش بگیره شب قبل از سفر مهمون داشتیم.آنی هم کنارمون بود.واسه معرفیش گفتم: "این عشق محیاس!!" و حالا عشق محیا زیر خروارها خاک آروم گرفته و مارو در حسرت د...
2 شهريور 1393

شب قدر

خدایا ب حق این روزها و شبهای پربرکت محیای منو همیشه در پناه خودت سالم نگهدار.... خدایا تورو ب اسم اعظمت قسم میدم ک زندگی محیام پر از خیر و برکت باشه. خدایا من بنده ی ناچیز توام،روسیاهم و چشم امیدم ب لطف و رحمت توئه ک محیای منو عاقبت بخیر کنی یا الله و یا الله و یا الله.....نمیدونم چقدر فرصت دارم کنار دخترم باشم،نمیدونم عمرم کفاف میده از دیدن و بوییدنش سیر بشم یا نه.....بارالها ب محیام عمر با عزت عطا کن....خدایا هیچوقت نذار احساس تنهایی کنه.خدایا لذت دوست داشتنتو بهش بچشون.خدایا کمکش کن ب کسی و چیزی جز تو دل نبنده،فقط یاد تو دلشو آروم کنه.خدایا مأوا و تکیه گاهش باش.خدایا نظر لطفتو هیچوقت ازش برنگردون......محیای من،...
28 تير 1393

مکر کودکانه!!

آنتی لباس شدی!!از اینکه آزاد باشی و بدون لباس بازی کنی کیف میکنی!! شیطون بلای مامانی گاهی برای رسیدن ب این آزادی کلک هم میزنه!! چون کولر دائم روشنه وقتی لباست خیس بشه سریع عوضش میکنم.تو هم این نکته رو متوجه شدی!!وقتی اجازه نمیدم لباستو در بیاری میری سراغ آبسردکن و میگی : "آب"....یه ذره از آب میخوری و بقیشو روی لباست میریزی و با خوشحالی منتظرمیمونی عوضت کنم.بمحض درآوردن لباس با سرعت نور بر ثانیه ازم دور میشی و نمیذاری دستم بهت برسه! لباس جدید ک میپوشی بابا خیلی ازت تعریف میکنه.تو هم شرطی شدی و تا لباس عوض میکنی میری سراغ بابا و میگی: " چه قشن..." (چه قشنگه) دیروز یه لباس آوردی و گفتی:&quo...
27 تير 1393

نازنین محیای یک و نیم ساله ی من!

چند روز پیش بابا ازم پرسید:"حس میکنی محیامون بزرگ شده؟" گفتم:"آره....از وقتی مفهوم حرفامونو میفهمه،واقعا بزرگ شدنشو حس میکنم!" وقتی ازت سوالی میپرسیم با دقت گوش میدی و اگه جوابش مثبت باشه سرتو میاری پایین و میگی"اوهم" اگه هم منفی باشه بازم سرتو پایین میاری و میگی "نه"!! استاد پیداکردن اشیاء گمشده ای!!هروسیله ای رو بخوایم بهت میگیم و ظرف سه سوت پیداش میکنی و میگی "آنااا"(اینا) دیگه لازم نیست برای گرفتن ناخنهات منتظر خوابت بمونم.خیلی محترمانه میشینی و اجازه میدی ناخناتو ب قول خودت "چیک چیک" کنم. خیلی پرحرف شدی و چندین دقیقه متمادی ب زبون شیرین خودت حرف...
15 تير 1393

محیای من هفده ماهه شده

گل دخملیِ من هفده ماهه شده خدارو هزار بار شکر ک ب مدد لطف و رحمتش نازگلم هفده ماهه شده عسلِ مامان روز بروز داره شیطون تر،شیرین تر،باهوش تر و ایضا قلدرتر میشه!!!! تکه کلام این ماهت ک اصلا از زبونت نیفتاد "بـــده"  بود.هرچیزیو بخوای دستتو دراز میکنی و محکم و جدی میگی:"بــده" خیلـــــــی خودتو واسه بابا شیرین میکنی.اغلب شبها نصف شبی بیدار میشی و میری بغل بابا میخوابی!موقع صدا زدنش یه عالمه ناز قاطی صدات میکنی و میگی:"بــــــــــــاباتی" جدیدا هم ب اسم صداش میزنی و بهش میگی:"اَنـــــــــان" (عدنان) اولین باری ک باهم رفتیم بستنی بخوری...
14 خرداد 1393
1066 14 27 ادامه مطلب

شانزده ماهگیت مبارک نفس مامان.

هر چ بیشتر میگذره،بیشتر عاشقت میشم!هرچقدر نگات میکنم از دیدنت سیر نمیشم.مامان ب فدای خنده های شیرینت،قربون اون نگاههای مهربونت. محیای من،همه ی زندگیمی.دخترکم،همه ی دار و ندارمی،بخدا همه ی دنیارو با یه تار موت عوض نمیکنم. چند وقت پیش معاون دبیرستانمون ازم پرسید:"محیا چطوره؟بزرگ شده؟اذیتاش کم شده؟"وقتی تایید کردم گفت:"معلومه!آخه خیلی لاغر شده بودی الان داری تپل میشی،معلومه کمتر اذیتت میکنه!!!!"یعنی خراب نکته سنجیشم! گل دخترکم چند وقتیه یاد گرفته اسم خودشو میگه،وقتی صدات میزنم محیــــــــــــــــــــــا.....تو میگی: بــــــــــــــــــادو گاهیم میگی دوبــــــــــا ...
14 ارديبهشت 1393