محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

آنی...

1393/6/2 8:16
1,211 بازدید
اشتراک گذاری

آناهیتا

رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند/ آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند

یه خواب بد بود یا یه فیلم دردآور و باورنکردنی؟

مطمئنم نمیتونه واقعیت داشته باشه.....آنی....آناهیتای معصوم و پاک و دوست داشتنی ما،جلوی چشمامون پرپر شد....

اونقدر محیا بهش وابسته بود ک هروقت ازمون میپرسیدن "امسال سفر کجا میری؟" میگفتم :"هرجا آنی بره!!"

باورم نمیشه دنیا اینقدر کثیف و بیرحم باشه ک جون یه بچه ی 12 ساله رو جلوی چشم مادر و پدر و عزیزانش بگیره

آناهیتا

شب قبل از سفر مهمون داشتیم.آنی هم کنارمون بود.واسه معرفیش گفتم: "این عشق محیاس!!" و حالا عشق محیا زیر خروارها خاک آروم گرفته و مارو در حسرت دوباره دیدنش ب عزا نشونده...

ب جاده ی دوهزار-سه هزار ک رسیدیم با ذوق میگفت:"اینجا مثه بهشته"انگار میدونست اونجا پل رفتن ب بهشت واقعیشه!!

بابای محیا میگه انگار خدا دختر بزرگمو ازم گرفته......محیا سراغتو میگیره،بهش چی بگم؟

آنی،خاله جون تو ک میدونی محیا چقدر دوستت داره....تو ک میدونی چقدر بهت وابسته س....آنی،خاله ب فدای خنده های شیرینت،چطور دلت اومد مارو تنها بذاری؟

فقط چند روز از رفتن آسمونیت میگذره،اما رفتنت کمر همه ی مارو خم کرده....مادرت پیر شده....خاله ها و مادر بزرگت خون گریه میکنن...آنی تورو خدا ب خواب مامانت بیا و آرومش کن....باش حرف بزن...بگو جات خوبه...

آناهیتا

آنی.....دلم برات تنگ شده

پ.ن:بعد از ظهر پنجشنبه 23 مردادماه ساعت 4:30 در راه برگشت از مسافرت توی جاده ی تنکابن وقتی میخواست از جاده عبور کنه تصادف کرد و همه ی مارو برای همیشه ب عزا نشوند.

پسندها (6)

نظرات (18)

فاطمه & فائزه
2 شهریور 93 8:52
سلام نازی خداحفظش کنه به وبلاگ داداشی ما امین جون سر بزنید خوشحال میشم نظر فراموش نشه لطفا
mahtab
2 شهریور 93 9:05
سلام مدتيه نبودين دلم شورافتاده بود خدا رحمتش کنه...واقعا سخته...خدابهتون صبر بده...البته نفهميدم نسبتش رو باهاتون خدا خونوادتونو براتون حفظ کنه
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون از لطفت،خدا گل پسرتو واست نگهداره خواهرزادمه
مرضيه مامان محيا
2 شهریور 93 18:34
سلام فاطمه جون خيلي ناراحت شدم تصورش هم خيلي سخته خدا به خانوادتون مخصوصا پدر و مادرش صبر بده ... يكي از همكاراي من هم تو حادثه سقوط هواپيما تهران طبس خواهرش ودوتا از خواهرزاده هاشو از دست داده خدا ميدونه هنوز داغش براي ما سنگينه امروز صبح كه اين مطلبو ديدم دوباره آتيش گرفتم اميدوارم هيچ گلي جلوي چشم مامان باباش پر پر نشه
مامانِ بهار
2 شهریور 93 18:56
واااااااااااااااااای الهی براش بمیرمممممممممم آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا بهتون صبر بده .. ان شالله خدا به پدر و مادرش صبر بده . خیییییییلی سخته ..
مامان فاطمه
3 شهریور 93 15:55
سلام فاطمه جون تسلیت میگم عزیزم ایشالله غم آخرتون باشه این چند وقت خیلی بهتون سر زدم و نگرانتون بودم خیلی سخته باور کن سه چهار دفعه اومدم و این پستتو خوندم تا تونستم برات کامنت بذارم...الهی چه چهره جذاب و شیرینی داشت خدا رحمتش کنه... خدا ایشالله به شما و پدر و مادرش صبر بده و محیا گلی رو برات حفظ کنه دوستتون دارم خیلی زیاد
مامان نرگس
4 شهریور 93 14:20
سلام فاطمه جان..تسلیت میگم وقتی پستتو خوندم خیلی ناراحت شدمو نتونستم چیزی بنویسم..الان دوباره اومدم خیلی داغ سنگینیه و فقط براتون از خدا صبر طلب میکنم. خدا غرق نور و رحمتش کنه
مامان خانم
4 شهریور 93 16:40
سلام واقعا متاثر شدم. چه چه خانمی بوده آنی عزیز. ان شالله در جوار حضرت زهرا باشه. چند باری اومدم وب محیا جون. خبری ازتون نبود نگران شدم امیدوارم همیشه سالم باشید و خدا به شما و خونواده ی آنی واقعا صبرذ بده
زهرا و زکریا
9 شهریور 93 12:27
سلام تسلیت عرض می کنم برای من تصورش هم سخته چهره ی معصوم و نازنینش غم نبودنش رو سخت تر میکنه خدا فقط صبرتون بده
mahtab
9 شهریور 93 13:22
خدا به همگیتون مخصوصا خواهر عزیز داغدارتون صبر بده ان شاالله
مینا مامان روشا
9 شهریور 93 13:56
خدا رحمتش کنه. واقعا ناراحت شدم. انشاالله خدا صبرتون بده
ツ دختربهاری
10 شهریور 93 18:28
سلام مامان محیا تسلیت میگم ایشالا غم اخرتون باشه الان که این پستو خوندم یه بغضی گلومو خیلی فشار میده باور کنید برای ما هم خیلی سخته
مامان الی(الهام)
23 شهریور 93 20:00
فقط میشه گفت.... آه.... افسوس.... واقعا خدا صبرتون بده.....صبر....وفقط صبر..... به قول خودت خیلی سخته آدم زورش نرسه به.....
اتی مامان
29 شهریور 93 15:36
دوست عزیزمن اتفاقی تو وب شما اومدم،با دیدن عکس خواهر زادت با تمام وجودم گریه کردم و قلبم تپیدازخدای صابر میخوام بهتون صبر عظیم بده...تا بتونید با نبودش کنار بیایید انشالله...بازم تسلیت میگم
خواهرفرناز
29 شهریور 93 22:05
عزیزم بهت تسلیت میگم انشالا که همیشه سفره شادی توخونه هاتون پهن باشه وخدابهتون صبر بده
مامانی فاطمه
31 شهریور 93 14:39
سلام دوست عزیز ساکن اهواز هستید شما؟خیلی ناراحت شدم برای آناهیتای عزیز خدا صبر بهتون بده
مامان گلشن
25 مهر 93 16:45
خیلی خیلی سخته.حتی تصور هم نمیشه کرد.خدا صبر به مادرش بده.باز صبر وصبر وصبر
فایضه مامانه عسل
30 آذر 93 15:13
سلام خوبین ؟ مامان محیا جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز داریم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن بهش.... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....
mamane mahya
21 دی 93 10:15
salam khanomi kheili sakhte khoda dele madaresho arom kone behesh sabr bede kheili zod bode vase on hanoz bache bod hadese khabar nemikone. enshalah az in be bbad shadiyo khoshi bashe zendegiton