واقعیت تلخِ مرگ!
خدارو شکر تا بحال تجربه ای از مرگ عزیزی نداشتی! آنی عزیزمون ک فوت شد تو فقط یک سال و نیم بودی و هنوز معنی مرگو درک نمیکردی. خدارو هزار بار شکر آنقدر خاطره ای از متوفیان جدید فامیل نداشتی ک مرگ واست معنای خاصی پیدا کنه. بلدرچینات بعد از آنیکا بازم بیشتر شدن،گندم و کلوز و فرشته هم ب جمع بلدرچینات اضافه شدن! یه روز قبل از پاگشای عمه نوری،فرشته کمی بدحال بود و روز مهمونی دیگه نتونست سرپا بایسته!و محیای دلرحم و مهربونم طاقت دیدن این صحنه رو نداشت و با گریه از ما میخاست حالشو خوب کنیم! با بابایی هماهنگ کردم و اونم فرشته رو قایم کرد و بهت گفتیم حالش خوب شد و پرواز کرد!! با اینکه از رفتنش ناراحت بودی ولی میگفتی اگه خوب شده اشک...