نوروز۹۷ - سربندر
امسال بارون کمی داشتیم و توی زمستون هوا خیلی سرد نشد،ب همین دلیل خودمونو واسه یه گرمای اساسی توی نوروز و تابستون آماده کردیم!
همونطور ک پیش بینی کرده بودیم روزا بخاطر گرمی هوا نمیشد ناهارو بیرون رفت و اولین شب بعد از سال تحویل تقریبا همه ی خونواده پارک ساحلی سربندر جمع شدیم.(خاله زهرا،خاله حاجیه ها و تاجیه و خاله معصومه و دایی منصور)
اصرار کردی بری قایق سواری و چون پدالی بود،زحمتش افتاد گردن من و بابا
اژدها بعلت تعمیرات تعطیل بود.
بعد از شام و گردش رفتیم بستنی باباجون ماهشهر،ک بخاطر جمعیت زیاد و اصرار بچه ها ب گذاشتن چتر! روی بستنی حسابی خندیدیم
ایشالا همیشه شاد و سرحال باشی عزیزدلممم️
همونطور ک پیش بینی کرده بودیم روزا بخاطر گرمی هوا نمیشد ناهارو بیرون رفت و اولین شب بعد از سال تحویل تقریبا همه ی خونواده پارک ساحلی سربندر جمع شدیم.(خاله زهرا،خاله حاجیه ها و تاجیه و خاله معصومه و دایی منصور)
اصرار کردی بری قایق سواری و چون پدالی بود،زحمتش افتاد گردن من و بابا
اژدها بعلت تعمیرات تعطیل بود.
بعد از شام و گردش رفتیم بستنی باباجون ماهشهر،ک بخاطر جمعیت زیاد و اصرار بچه ها ب گذاشتن چتر! روی بستنی حسابی خندیدیم
ایشالا همیشه شاد و سرحال باشی عزیزدلممم️
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی