از وقتی حسام روابطش با کالسکه حسنه شده!مصمم تر شدم واسه پیاده روی و ورزش!😉 اولین پیاده روی از یه ظهر!! شروع شد!😅 هوا ظاهرا خوب بود،تصمیم گرفتیم بریم پارک بانوان ک نزدیک خونه س،ولی بمحض اینکه از خونه زدیم بیرون،آفتاب با قدرت تمام ب سمتمون نشونه گرفت.😆 ما هم سریع جهت حرکتو عوض کردیم و پشت ب آفتاب در سایه ی ساختمونها یک ساعتی پیاده روی کردیم و برگشتیم خونه.😉 پیاده دروی دوم واسه خرید کفشِ عیدِ محیا بود. بعد از اذون مغرب،من و محیا و حسام زدیم بیرون.حسام خیلی زود توی کالسکه خوابش برد و خدارو شکر اصلا اذیت نکرد. حاصل این پیاده روی،یه جفت کفش واسه محیا و یه پاوربانک ۲۰هزار بعنوان عیدی از طرف بابا ب من بود!😉 روز سوم،بخ...