محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

باز آمد بوی ماه مدرسه!!

1393/7/2 22:20
603 بازدید
اشتراک گذاری

باز آمد بوی ماه مدرسه

دو روز قبل از شروع مدارس،یه مانور آزمایشی داشتیم!!برای اینکه ببینم پدر و دختر در غیاب من چطور اوضاعشونو میگذرونن،رفتم توی کمد دیواری قایم شدم!!!!!خدارو شکر فقط همون اول ک متوجه ی غیبتم شدی بی تابی کردی ک کمتر از ده ثانیه طول کشید.روی تاب با بابا سرگرم بودی و بعدشم لالا کردی.یه مقدار از استرسم کمتر شد.

یک مهر من شیفت ظهر بودم و بابایی صبح!از صبح چندین بار واست توضیح دادم ک قراره برم مدرسه و تو پیش بابا میمونی و زود برمیگردم و اینکه نباید گریه کنی و ....با اینکه هرچی میگفتم تایید میکردی و میگفتی "باشه"میدونستم متوجه ی منظورم نشدی!

باز آمد بوی ماه مدرسه

ناهار زرشک پلو درست کردم،خونه رو مرتب کردم،غذاتو دادم و لباساتو عوض کردم و موهاتو بستم.وقتی دیدی دارم لباس رسمی میپوشم فک کردی قراره "باهم" جایی بریم!!دور و برم میچرخیدی و میگفتی:"مــــامــــانــی بــــلیم؟!!؟"(بریم) بغض کرده بودم.خیلی برام سخت بود ک چند ساعت ازت دور باشم.واست انار دون کردم و بابا ک اومد فقط فرصت کردم سوئیچ ماشینو ازش بگیرم و اونم سرتو با انار گرم کرد و من رفتم.

توی مدرسه دایم جویای احوالت بودم و گزارش لحظه ب لحظه رو از بابا میگرفتم.زنگ دوم دلتنگیم ب اوج رسیده بود.ب همکارا ک گفتم تعجب کردن و واسشون جالب بود ک اینقدر دلبسته و نگرانتم.

ساعت پنج از مدرسه زدم بیرون.بمحض رسیدنم از خواب بیدار شدی و از دیدنم اونقدر ذوق زده شده بودی ک تند و تند حرف میزدی و تعریف میکردی!!

بابا گفت برخلاف مانور،خیلی بی تابی و گریه کردی و خیلی بهونمو گرفتی.

الهی مامان فدات شه.دورت بگردم محیای من.همه ی زندگیم فدای یه قطره از اشکات.دستا و پاهاتو غرق بوسه کردم.محیا بخدا نفسمی،همه ی زندگیمی مامان.عوضش چارشنبه و پنج شنبه و جمعه دربست در خدمت گل دخترمم.

محیا تا این لحظه ، 1 سال و 8 ماه و 22 روز سن دارد :.

پسندها (9)

نظرات (10)

ویژه کودکان
2 مهر 93 22:13
شاید ما بتونیم برنامه دخترتون رو زمانی که منزل نیستید با آموزش پر کنیم که سرگرم باشه و یاد هم بگیره
مامانِ بهار
3 مهر 93 9:30
الهیییییییییییی .. انشالله که بتونه کم کم عادت کنه
mahtab
4 مهر 93 10:56
مهرتان پر مهر و دلتان پرخنده باد
مامان نرگس
6 مهر 93 0:28
آخی محیا جونم.....انشاله زودتر عادت کنه تا اذیت نشه...قربونش برم قربون دل مهربونت فاطمه جان
مامان فاطمه
6 مهر 93 17:10
سلام فاطمه جون خوبی؟چه خبرا؟محیایی به شرایط جدید عادت کرده؟نگران نباش ایشالله به زودی خودشو با شرایط جدید و دوری شما وفق می ده دوستتون داریم زیــــاد
مامان یاسی کوچولو
10 مهر 93 22:57
چه خوب که هر دو معلمید و بچه تون رو خودتون نگه میدارید و مجبور نیستید جایی بزارید
مامان اعظم
17 مهر 93 22:48
آفرین مامان باهوش که با ترتیب مانور آموزشی دخترشو برای غیبت هاش آماده کرده زرشک پلو هم نوش جونتون عزیزم امیدوارم سال تحصیلی خوبی داشته باشید
مامانِ بهار
19 مهر 93 19:43
✿ ✿ ✿ دوست خوبم امیدوارم همیشه و همه جا مولامون ♥حضرت علی(ع)♥ نگهدار کوچولوی خوشگلت باشه . پیشاپیش عید غدیر رو بهتون تبریک میگم.✿ ✿ ✿
خاله سوفی
24 مهر 93 6:36
این نیز بگذرد.... غصه نخور
مامان گلشن
25 مهر 93 16:37
الهی که این دوری برای مامان وبچه به یک اندازه سخته.ولی خوبه که به جای مهد پیش باباش میمونه