محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

با سر انگشت اشاره!!!

1393/6/17 13:44
1,255 بازدید
اشتراک گذاری

محیا

مطابق هر پنجشنبه شب،بعد از مزار رفتیم خونه ی خاله ناهید!

همه نشسته بودیم و تو داشتی خودتو واسه خاله حاجیه لوس میکردی و با شیرین زبونی خودت باش حرف میزدی ک یهو.....شتررررق...انگشت مبارکت خورد ب چشم چپم!!

همون موقع درد اومد ولی چون مشغول بودیم زیاد جدیش نگرفتم!

خیلی اشک میومد،طوریکه آخرشب سوژه شده بودم و یاسی ب شوخی میگفت:"خاله،تو هنوز داری گریه میکنی؟"

از خونشون یه راست رفتیم بیمارستان.پزشک عمومی بود و بعد از یه معاینه سطحی و مختصر گفت ک چیزیش نیست و دوتا قطره تجویز کرد.

شب اونقدر دردش زیاد بود ک با دوتا مسکن تونستم بخوابم.

ظهر!!ک بیدار شدیم از شدت درد و ریزش اشک نمیتونستم چشمامو باز کنم.رفتیم اهواز کلینیک تخصصی.متخصص گفت ک قرنیه ی چشمم خراش برداشته!!

ناز شستت محیاگلی،عجب ضربه شستی نشون دادیااااانزدیک بود مامانو ناک اوت کنی.با اینکه دو-سه روزی حسابی اذیت شدم و خیلیییییی درد داشت ولی شکرخدا الان روبراهم و خیلی بهتره.

امروز برای تکمیل فرم ارزشیابیم و تصحیح اوراق تجدیدیا رفتم مدرسه.بابا مرخصی گرفت و کنارت موند.میگه بمحض رفتنم بیدار شدی و "مامانی"گویان یه عااالمه گریه کردی.

الهی مامان فدات شه دخترکم،دورت بگردم،همه ی زندگیم فدای یه قطره ی اشکت،چرا چشمای نازتو با گریه اذیت میکنی؟تو ک میدونی مامان تحمل ناراحتیتو نداره نفسم.

خدارو شکر امسال تونستم همه ی کلاسامو شیفت مخالف بابا بگیرم.هرچند دور شدن ازت واقعا برام سخته و از الان استرس مهرماهو دارم اما خوشحالم ک 4-5ساعت بیشتر نیست و سه روز در هفته هم دربست در خدمت محیاگلی خودمم.

محیای من همه ی زندگیمی.....هرچقدر بگم دوستت دارم بازم کمه...نفسمی مامانی....عاااااشق لحظه لحظه ی با تو بودنم

پسندها (3)

نظرات (9)

mahtab
18 شهریور 93 23:54
سلام خدا رو شکر که به خیر گذشت این بی هوا ضربه زدنهاشون کار دست ما مامانا میده ان شاالله به سلامتی سرکار میرید و محیا گلی همکاری لازم رو میکنه باهاتون
مامان نرگس
19 شهریور 93 10:12
ای واااااااای اماااااااااان از ضربه های بی هواااااااااااااا خداروشکر به خیر گذشت ولی حسابی اذیت شدی راستی فاطمه جان پست قبلی خصوصی یه یا میتونی به ما هم رمز بدی؟
مینا مامان روشا
19 شهریور 93 10:27
خدارو شکر به خیر گذشته. انشاالله محیا خانوم سریع با شرایط جدید کنار میاد
مامان فاطمه
19 شهریور 93 17:04
وااای محیا گلی عجب ضربه ایی زدی ها به مامانیخدا رو شکر که به خیر گذشت
مامان اعظم
20 شهریور 93 15:06
سلام مامان محیا جون خوبید ان شالله. خدا رو شکر به خیر گذشت. کم پیدا شدی عزیز. مدرسه ها هم که داره باز می شه و شما هم حتما خودتونرو برای سالتحصیلی جدید و شاگردای نازنینت آماده می کنی موفق باشی گلم و روی ماه محیا جون رو ببوس
مامان فاطمه
21 شهریور 93 0:35
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.- . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_, . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_ . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨` . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸ '``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨ , . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’ . . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨ . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯ . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./ . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\ . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`, . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./ سلام عزیزم. آپم با دوتا پست ویژه و منتظر حضورت گلم.
مامان الی(الهام)
23 شهریور 93 20:02
وااای وااای...حالا شکر که بهتری بابت کلاسهاتم خوشحالم طبق مرادت پیش رفته و ایشالله طوری که دلت میخواد باشه خاله جون دلم برات تنگ شده بود...خیلی خانوم شدی ماشالله
مامان اعظم
25 شهریور 93 11:26
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،اگه دوست داشتی ین پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه ان شالله،باور نمیکردم واقعاقبول شد سلام این را برام فرستادن منم برا شما این ذکر منو از بلا ووسوسه ای دور کرده چون دوستتون دارم برای شما هم فرستادم بازم میام خوشگلم
مامان آیسان
29 شهریور 93 19:54
سلام خانمی من تازه با وبلاگتون آشنا شدم بابت اتفاقی که برای خواهر زاده عزیزتون افتاد واقعا متاسف شدم بهتون تسلیت میگم ایشااللخدا بهتون صبر بده . که امکان داره میخواستم به من هم رمز بدید ممنون میشم
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون از همدیدریتون.خدا عزیزانتو واست نگهداره.آدرس وبلاگتونو بذارید ک بتونم رمز بدم