محیای من ده ماهه شد!
ده ماهگیت مبارک باشه عسلِ مامان.
نفسِ مامان توی این یه ماه،شیطون تر،شیرین تر و مامانی تر شده!
آمار خرابکاریاشم ب قول مجریهای خبری"رشد چشمگیری" داشته!!
گل دخترم توی این ماه توانایی ادای حروفِ "ت،ک،خ،ل"رو پیدا کرد و بیشترین کلمه ای ک بکار میبره "تیکو تیکو" هست!
چند روزیه ک تن صداش کمی تغییر کرده و داره از حالت نوزادی فاصله میگیره.بدون کمک چند ثانیه میایسته.
از پوشک ب شدت فراری شده و با دیدن "کالاندولا" یا "مولفیکس" فرارو بر قرار ترجیح میده!منم مجبور میشم ب حالت نشسته سرشو گرم و پوشکش کنم!
اینم چند نمونه از شیرینکاریای محیاگلیِ من ب روایت تصویر:
دخترکم اهل کتاب و کتابخوانیه!فقط مشکل اینجاس ک ترجیح میده بعد از مطالعه کتابو ریز ریز کنه!!
یکی از سرگرمیای شیرین عسلم،تغییر کاربری پشتی و تبدیلش ب پل عابر پیاده س!
عاشق توپ و توپ بازی!!توپو ک میبینی داد میزنی"دِ"یعنی سه!!(در جواب ما ک میگیم یک،دو....سه)
وسایل ممنوعه،نه زیر میز امنیت دارند و ن روی میز و نه هیچ جای دیگه!!اینجا قندونو چپ کردی و از دسته گلی ک ب آب دادی خوشت اومده.
"الو"بازی هم ک بازی هرروزت شده
خداوندا چطور شکرانه ی نعمتی ک ب ما عطا کردی رو بجا بیاریم؟محیا همه ی زندگی ماست.فرشته ی پاک و دوست داشتنی ِ ما لیاقت بهترینهارو داره.ب ما توانایی بده ک ب نحو احسن از عهده ی تربیتش بربیاییم و "پدر و مادر" خوبی باشیم.
پ.ن:ب مناسبت ده ماهگیِ محیا گلی خودمونو سمبوسه مهمون کردم!البته با دستپخت خودم!اگه میخواین ببینید چ آشپز ماهری هستم یه سر ب ادامه ی مطلب بزنید.
بچه ک بودم.هروقت غذای سرخ شدنی داشتیم منتظر میموندم ک مامانم یه دونه کوچولو واسم آماده کنه....وای ک چ کیفی داشت خوردن همون کوچولوهه.
از دوران بارداری،از وقتی فهمیدم نی نی دختره،ب یاد اونروزا هر وقت سرخ کردنی داریم سهم محیا رو ب شیوه ی مامانم میپزم(البته اکثر اوقات ب نام محیا و ب کام فاطمه س)
اینم دست خوشگل محیام ک سهمشو قاپید