محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

💕محیا،عشق بی انتها💕

1398/1/31 9:05
861 بازدید
اشتراک گذاری

دختر که داشته باشی،خیالت راحته ک خونوادت هیچوقت تنها نمیمونن.چون دخترت میشه همدم مادر و پدر و برادرش😘❤

.محیای کوچولویِ من حسابی شیرین زبون و خانوم شده.💖

سلطان پانتومیم و ۲۰ سوالی شدی.تقریبا هر روز خونوادگی پانتومیم یا بیست سوالی و یا کودک شو بازی میکنیم.😉

چند شب پیش وقتی مثلا داشتیم کودک شو بازی میکردیم،ازم پرسیدی:اگه حسام و زنش!! یخچالتو قرض ببرن و یه تیکه ش بشکنه،چی میگی؟

گفتم:میگم فدا سرت.

خیلی جدی گفتی:ولی من با زنش دعوا میکنم!!(خواهر شوهربازی توی خونته😅😀)

همون موقع یهو حسام گریه کرد!بهش گفتی:حالا شاید اصلا زن نگرفتی ک طرفداریشو میکنی!!😀😀

نیمچه سواد دار شدی و چقدررررر لذت بخشه وقتی میبینم توی کتاب یا آگهیها و ... دنبال حروفی ک میشناسی میگردی و از پیدا کردنشون ذوق میکنی.

چند وقت بود میگفتی وقتی خوابم ازم عکس بگیر😀

موقع خواب بوسیدمت.گفتی دوستت دارم.دستتو بوسیدم و گفتم من بیشترررر.گفتی نه من بیشتر!منم چون خیلی خوابم میومد دیگه اصرار نکردم و خوابیدم!😅

گفتی:ماماااان یکم دلداریم بده!!!بگو نه عزیزم من بیشتر دوستت دارم!!😅😘😀

اوایل مدرسه کشف کردی و گفتی موقع حضور و غیاب،خانم واسه هرکی حاضره یِس میذاره(✓)

واسه هر کی غایبه هم یه هشت مینویسه و بالاش یه نقطه میذاره!!!(غ=۸ انگلیسی و بالاش نقطه!😂)

واست سوال بود ک چرا ۸ میذاره!!!😀

بعد از تموم شدن غذا و تشکر از من،یا میگی خدایا شکرت یا میگی اَحدَم دُ لله!(الحمدلله)خودتم حس میکنی یه جای تلفظت مشکل داره ولی نمیتونی درستشو بگی😀 💕

این لباس منو خیلی دوست داری و تصاحبش کردی😊

یه شعر توی مدرسه یاد گرفته بودی و میخوندی:

حضرت آقا/گفته ب ماها/جنس ایرانی بخرید،آینده گارا....!!!!(آینده سازا)😀احتمالا از ترکیب آینده سازا و پروردگارا ساختیش😁

فوت بی بی خیلی واست سخت و سنگین بود.خیلی دوستش داشتی.بعد از رفتن بی بی ترس از دست دادنم اذیتت میکرد و تا یه مدت تقریبا هرشب باید بهت قول میدادم ک پیر نشم و نمیرم!!!منم بخاطر اینکه خیالتو راحت کنم با اطمینان زیاد بهت قول میدادم نمیمیرم.بهت میگفتم من قراره بچه هاتو بزرگ کنم،میخام توی عروسی بچه هاتم برقصم😁

یه شب پرسیدی:وقتی بچه بودی،بی بی هم از این قولها بهت داده بود؟؟!!

گفتم نه هیچوقت.بی بی فقط قول داده بود تا وقتی ما عروسی کنیم نمیره!!!

خدارو شکر الان دیگه با قضیه کنار اومدی و دیگه ازم قول نمیگیری😉

محیایِ من،روشنی خونه ی من،عزیزدلممم فقط خدا میدونه چقدرررررر عااااااشقتم.

از ته دل از خدا میخام همه ی زندگیت پر باشه از شادی و سلامتی و خبرها و اتفاقهای خووووب😘

پسندها (18)

نظرات (12)

مادر امیدوارمادر امیدوار
31 فروردین 98 9:14
ماشالله دختر خوشگلی دارید از چشم بد دور باشه😘
مامان صدرامامان صدرا
31 فروردین 98 13:16
محیای شیرین زبون و دوست داشتنی😚😚😚
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
31 فروردین 98 13:26
دختر خانم چه عکستای خوشگلی داری
مامانیمامانی
31 فروردین 98 15:17
آفرین محیاخانم شیرین زبون و مهربون💓 خدا مادرتونو رحمت کنه
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
31 فروردین 98 18:49
محیای نازنین خداحفظت کنه گل دخمل😘😘
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
31 فروردین 98 20:22
ماشالله😍
عمه فروغعمه فروغ
1 اردیبهشت 98 0:23
دختر عشقه و بس😍 خدا حفظ کنه گل دختر ناز رو😘
مامانمامان
2 اردیبهشت 98 10:30
خواهر شوهر بازی محیا بکنار،حسام کوچولو چه زن دوسته😅😍 افرین پسر💚
مامان پریمامان پری
2 اردیبهشت 98 14:21
خدا حفظش کنه دختر شیرین زبون رو😘 سایه تون همیشه مستدام🌼
مـامـــان فــاطــمـــهمـامـــان فــاطــمـــه
2 اردیبهشت 98 19:07
عزیزم چراغ خونه و دلتون همیشه روشن ...
❤️Maman juni❤️Maman juni
6 اردیبهشت 98 7:37
ماشالله روز ب روز خوشکلتر و‌ خانم تر میشه 😍❤️🌹
مامانیمامانی
11 اردیبهشت 98 11:25
دوستتون دارم کوچولوهای شیرین زبون