شما خوشبختید،اگه.....
یه مادر دارین که نفس میکشه؟؟
شما خوشبختید،شک نکنید!!😔
حسام چند روزه بداخلاق و بی اشتها شده.
دو روز اسهال داشت،دیروز بهتر شده بود تا اینکه دیشب بازم شروع شد....
بابا ک متوجه شد خسته شدم،با اینکه دست کمی از من نداشت،مثه همیشه از خودگذشتگی کرد و گفت امشب حسامو تا صبح نگه میدارم و برو استراحت کن.
پاشدم ک ریخت و پاشهای خونه روجمع کنم ک اشکهام بیصدا جاری شدن....
بابا منو دید و گفت:فااااطمه قربونت برم میدونم خیلی خسته شدی،تا جایی که بتونم کمکت میکنم،برو استراحت کن.
دیگه بغضم ترکید و گفتم بخاطر خستگی نیست....مامانمو میخام،میخام بهش زنگ بزنم بگم حسام مریض شده،میخام بهم قوت قلب بده،راهنماییم کنه....هروقت محیا مریض میشد زنگ میزدم بهش میگفتم،اون بهم میگفت چیکار کنم....الانم صداشو میخام،میخام بهم بگه چیزی نیس بگه بخاطر دندونه،یا بگه ببرش دکتر....فقط صداشو میخاااااااااام😭
عصری قراره حسامو ببریم دکتر....
انشالله حسام هم خوب میشه
ولی جای خالی مادر با هیچی پر نمیشه.....
بازم بهونه های زیادی پیدا میشه ک جای خالیشو ب رخم بکشه و من تا قعر جهنم برم و بخاطر بچه ها و باباشون ظاهرا ب دنیا برگردم....
اگه مادرتونو صدا میزنید و جوابشو میشنوید،خوشبختید.......شک نکنید!!!💔