بیست و چهار ماهگی محمدحسام 😘
فرهنگ واژگان محمدحسام خان در دو سالگی:
دیب:سیب
کاکائو:بادکنک😄 و خود کاکائو!
بَبُم:تبسم
محیارو کامل میتونی بگی ولی اغلب میگیوَیا😁😘 برفی هم همینطور،یعنی گاهی اوقات کامل و درست میگی برای ولی اغلب میگی بَـبی😉
بِلا بِلا:خیار(واقعا نمیدونم چرا این اسمو واسه خیار گذاشتی😄😍)
گاف(با تاکید زیاد روی حرف ف😄):گاو
تیشه:شیشه
تتو:پتو
دفی:کفش
اَنی:شیرینی
ماک:ماسک
اَدُ:بدو
بعد از دوری دوساله از تلویزیون،تنها فیلمی ک میبینی و خیلی خیلی خوشت میاد،خوب،بد،جلف۲هست!!!وقتی نامزد سام درخشانی میخواد از ماشین پیاده بشه و کلوزآپ کفشاشو نشون میده با همون لحن خودش میگی:آناااااانی!!(توی فیلم فریاد میزنه درخشااااانی)بعدشم میری تفنگاسباب بازیتو میاری و منتظر صحنه های تیراندازی میشی و از پای تی وی جم نمیخوری!!😂😍❤️
یه شب خاله ناهید اینا خونمون بودن،با دایی و بابا رفتید مغازه بستنی گرفتید.بعد که برگشتید شروع کردی بهونه ی شوشو گرفتن!!!!متوجه ی منظورت نمیشدیم،فکر کردم چوب شور میخای ولی وقتی میگفتم چوب شور،از اینکه منظورتو نگرفتم بیشتر ناراحت میشدی!😄😄😘😘
خلاصه هر چی به ذهنمون میرسید میگفتیم،یا نشونت میدادیم اما رمزگشایی حاصل نشد!😄❤️تا اینکه وقتی خاله اینا رفتند،تویحیاط تفنگاسباب بازیتو دیدی و با خوشحالی گفتی شوشو(مثلا صدای تیراندازی)😂😂💖💖💖
عشق سوئیچ ماشین و کارت بانکی😍طوری که دایی منصور گفت یه کلید یدکی واسش میارم که دست از سر سوئیچ ماشینتون برداره.😁❤️😍
همچنان عاشق محیایی و محیا الگوی همیشگیته،همیشه یه نگاهت به محیاست که چیکار میکنه تا تقلید کنی!😄💖
وقتایی که محیا باید برای معلمشون عکسیا فیلم بفرسته و لباس مدرسه میپوشه،شما هم ملبس میشی!😄😄
دایی حمداله رو با آتیش میشناسی.(چندبار واست آتیش روشن کرد)خیییلی دوستش داری و دائم یادش میکنی و خیلی دوستش داری💖
هر وسیله ای شبیه تلفن باشه ورمیداری و کلی حرف میزنی😄❤️
وقتی هنوز رنگ بندی کرونایی مد نبود و قرمز و نارنجی و زرد نبودیم!!!کلاس اسکیت محیا برگزار میشد،چون ورزش انفرادی و در فضای باز بود.گاهی همراهمون میرفتی و همه ی بچه ها دوستت داشتند.شما بیشتر از همه یکی از بچه ها به اسم متین خیلی دوست داشتی
پ.ن:این پست با دو ماه تاخیر ارسال می شود.❤️