استقبال پرشور!
بخاطر حق شیردهی 20 دقیقه زودتر میام خونه.معمولا تو و بابایی میایید دنبالم و همون دم در فیلم هندی شروع میشه! از دور دستاتو باز میکنی و میپری بغلم،ماچ و بوس و بوییدنی راه میندازیم ک دیدن داره! امروز ظهر با آژانس اومدم.خیلی شیرین و معصومانه توی رختخوابت خوابیده بودی. ناهار خوردم،رفتم سراغ نت و وقتی میخواستم چای دم کنم از خواب بیدار شدی. انگار انتظار نداشتی خونه باشم!جا خوردی!!اونقدر از دیدنم خوشحال شدی ک میخواستی هرچی شیرینکاری بلدی یه جا رو کنی!در حالیکه با دهنت صدای موتور درمیوردی،دستتو کنار گوشت میبردی و "الو" میگفتی و تند و تند کف میزدی.. واقعا انتظار همچین استقبال پرشوری نداشتم.بغلت کردم و ...