محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

بیست ‌و چهار ماهگی محمدحسام 😘

فرهنگ واژگان محمدحسام خان در دو سالگی: دیب:سیب کاکائو:بادکنک😄 و خود کاکائو! بَبُم:تبسم محیارو کامل میتونی بگی ولی اغلب میگی‌وَیا😁😘 برفی هم همینطور،یعنی گاهی اوقات کامل و درست میگی برای ولی اغلب میگی بَـبی😉 بِلا بِلا:خیار(واقعا نمی‌دونم چرا این اسمو واسه خیار گذاشتی😄😍) گاف(با تاکید زیاد روی حرف ف😄):گاو تیشه:شیشه تتو:پتو دفی:کفش اَنی:شیرینی ماک:ماسک اَدُ:بدو بعد از دوری دوساله از تلویزیون،تنها فیلمی ک میبینی و خیلی خیلی خوشت میاد،خوب،بد،جلف۲هست!!!وقتی نامزد سام درخشانی میخواد از ماشین پیاده بشه و کلوزآپ کفشاشو نشون میده با همون لحن خودش میگی:آناااااانی!!(توی فیلم فریاد میزنه درخشااااان...
26 آذر 1399

بیست و سه ماهگی محمدحسام❤

عشق و نفسِ ما بیست و سه ماهگیشو ب لطف خدا بسلامتی پشت سر گذاشت.💋💞 فرهنگ واژگان آقاحسام گل در بیست و سه ماهگی❤😘: اَم نون:ممنون الوود:تولد بیا:بیا بودو:بدو آتی:آتیش اَنی:بستنی!😆 کاکائو:کاکائو(اینو خییییلی شیرین میگی و آخرشو میکشی!😘) دای:چای (منظورت اینه ک بسکوئیت توی چای بزنی😉) کارت:کارت بانکی دَش:کفش اَبو:تبسم دخترخاله لِلا:خاله تیک تیک:چراغ ایلی:کلید آعلی:یا علی(موقع پاشدن) البته هرکلمه ای بگیم تکرارا میکنی ولی اینارو خودت بدون اینکه ما ازت بخایم بکار میبری😘 محیارو بینهایت دوست داری.عشق و دوست داشتن نابی ک هیچ حسادتی توش نیست.😘❤محیای مهربونم هم خیلی خیلی دوستت دار...
14 شهريور 1399
2366 15 18 ادامه مطلب

بیست و دوماهگی محمدحسام❤

محمدحسام شیرینم،گل پسرنازنینم ۲۲ ماهگیشو ب لطف خدا ب سلامت سپری کرد.😘😘😘 فرهنگ لغات لپ قرمزیِ من💋❤: آقون:صابون اَدو:پتو دَدی:برفی(خرگوش محیا) دی دی:پرنده آدی:آجی علی:علیرضا پسرعمو،علیرضا پسردایی آلا:آلا دخترخاله اُش:رژ(با انگشتت روی لبات میکشی ک دقیق مفهومو برسونه!😆) لِلا:خاله-لیلا بودگا:ماشین! اَلووووو:الو،برای شروع صحبت تلفنی تووو:توپ کا:کارت بانکی با پتو آشتی کردی،بدجور!!تا میخای بخوابی میگی اَدو و باید پتو بکشم روت.😘 ب تمیزی حساسی،وسایلو سرجاش میذاری.دستات ک کثیف بشه سریع میگی به به و میخای بشورمش! ناراحت ک بشی،روتو برمیگردونی،لباتو جمع میکنی،لب پاینیتو میدی ...
18 مرداد 1399
1272 18 20 ادامه مطلب

بیست و یک ماهگی محمدحسام❤

گل پسر موفرفری من بیست و یک ماهه شد.😘❤ شیطون بلا و شیرین شدی.❤😘 مهمترین تغییر این ماهت اینه ک عاشق پوشیدن کفش و لباسای بقیه ای!!😀 روزی چند بار تم های مختلفو امتحان میکنی!😁 جالبه ک خودتم میای و میگی تیک تیک!!یعنی ازم عکس بگیر!!😁بعدشم فوری میخای عکستو ببینی و بخندی!!😁😁😘 رژامو نابود کردی نابودگر...ترمیناتور😢 کشوهارو باز میکنی مثه پله ازشون میری بالا...خودتو میرسونی ب وسایل آرایشم و در چشم بهم زدنی هست و نیستشونو یکی میکنی!!😭 کلی حرف میزنی!!!البته ب زبون خودت!رمزگشایی کلماتی ک میگی از خنثی کردن بمب ساعتی هم دقت بیشتری میخاد،بس ک واژه هات نزدیک ب همن!😀😀😘 لا پرکاربرترین واژه ی این م...
12 تير 1399

بیست ماهگی محمدحسام❤

وای وای از حسام شیطون بلا که توی بیست ماهگیش حسابی دلبری کرده.😀😀😘😘 شیطون بلایی شدی. کلماتو تقلید میکنی توو:توپ بابا:بابا ماما:مامان یایا:محیا(اینو خیلی ناز میگی😘) با:بالا(اغلب منظورت اینه بذارمت بالای پنجره ی اتاق محیا😉) آم:پستونک دی ده:شیشه شیر لَ لِه:خاله باتی:باباتی(اینو خیییلی شیرین میگی و وقتی میخای خودتو واسه بابا لوس کنی بجای بابا میگی باتی😘) سس تبرک یه تبلیغی داره که بر اساس فیلم پدرخواندس و اولش آقاهه میگه:فرانچسکو!! تو هم صداتو  زمخت میکنی و سعی میکنی مثل آقاهه بگی!!!😂😂میگی دِدِدِ ولی با لحن آقاهه!!😆 قهر میکنی باقلوا!!! سرتو میندازی پایین و اصلا ب چهره ی طرف نگاه نمیکنی!این...
25 خرداد 1399

نوزده ماهگی محمدحسام❤

محمدحسام عزیزم،گل پسر شیرینم نوزده ماهگیت مبارررک.😘😚😘(با یه ماه تاخیر پست میشه😉) روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ساعت۱۳ و ۲۰ برای اولین بار گفتی یایا (محیا)و بعدش کلی واست دست زدیم و محیا حسااابی خوشحال شد و از خوشحالی جیغ میزد و بالا و پایین می پرید و میبوسیدت.😁😘 کلی کلمه میگی:ماما و بابا و دِ دووو که قبلا میگفتی،الان از چیزی خوشت بیاد میگی به به!اگه بیشتر خوشت بیاد با یه لحن خیلی ظریف و دخترونه میگی وااااااای😁😘😘😘 اینقدر قشنگ این وااای رو میگی که خاله ناهید میگه توی خونه تکه کلاممون شده واااای با لحن حسام!😂😂 پام هم میگی،بو وَه واسه درد میگی،باه واسه چیزی که نباشه!هاااام واسه خوردنی.تی تی به مرغ عشقهای محیا! دَ دَ به بچه ه...
9 خرداد 1399

هجده ماهگی محمدحسام❤

گل پسر مامانی هجده ماهگیشو بسلامتی پشت سر گذاشت.😚😘 توی این یه ماه اینقدررررر شیرین و شیطون و بانمک شدی،ک خودمون توی قرنطینه چندین بار خاستیم بخوریمتتتتتت.😁😜❤❤ بابایی بودی!بابایی تر شدی!😀اغلب بغل بابایی خوابت میبره.نصف شبا بیدار میشی،گریه کنان و باباگویان میری توی رختخواب بابا میخوابی!😀😚 سابق بر این همراه من میرفتی ارایشگاه زنانه و سر و زلفتو صفا میدادی!😉 اسفند ماه برای اولین بار با بابا و محیا رفتی آرایشگاه مردونه روبروی خونمون و موهای خوشگلتو کوتاه کردی.😚😚 خودتو لوس میکنی.میای لپتو میچسبونی ب لبامون تاببوسیمت!بعدم خودت واسمون بوس میفرستی!😘   یه عادت وحشتناک ب اونهمه وحشت...
16 فروردين 1399

هفده ماهگی محمد حسام.❤

عشق و نفسی مامان هفده ماهه شد.😘💋❤ آخه من چی بگم درباره گل پسری ک اینقدر شیرین و بلا شده❤💋 غذا خوردنت ک همچنان بدون شرحه!!! اینجا تازه ظرف رب انارو کشف کرده بودی!😁😘 کرم دستو ک ببینی دمار از روزگارش درمیاری و همه رو روی صورتت میزنی!😁😘 هشتم اسفند بخاطر ماهگردت دندوناتو چک کردم و متوجه شدم شکر خدا دوتا دندون نیش پایین هم جوونه زدن و گل پسری الان ۱۶ تا دندون خوشگل و سفید داره.😚😚 روز دوشنبه ۸ اسفند واسه اولین بار تونستی درب هالو باز کنی و بری بیرون!از اونروز تا الان مکافاتی داریم!😁مستقل میری شال و کلاه میکنی و میری بیرون!یا میری سراغ خرگوش محیا و یا آب بازی توی حیاط!😀 اول خواهش میکنی درو...
21 اسفند 1398

شانزده ماهگی محمدحسام.😘

گل پسر فرفروی من ۱۶ ماهگیشو هم بسلامت و با یه عااالمه شیرینکاری و شیطنت پشت سرگذاشت.😘💖 ۱۶دی دندون نیش سمت چپت جوونه زد.واسه این دندون خیلی بداخلاق شده بودی،در عجب بودیم از اون حسام خندون و شاد اینهمه حجم بدخلقی بعید بود!😆تا اینکه بابا متوجه ی جوونه زدن دندون نیشت شد.۳بهمن هم دندون نیش سمت راستتو کشف کردم.😘😘 مبارک باشه جناب عششششق.😘😚 ب تقلید از محیا کتاب میاری و میشینی کنارم و با تنها واژه ی پرتکرارت کتاب میخونی:دَ....دَ😀💖 با خودکار روی کاغذ خط خطی میکنی و میگی دِ .....دِ بر وزن چشم چشم دو ابرو😀😘 یعنی کلا یه ”ماما“ میگی و یه  ”د“  و کل اموراتت میگذره!😂😘 آها از اتاق فرمان اشاره میکنن ک...
11 بهمن 1398