بیست ماهگی محمدحسام❤
وای وای از حسام شیطون بلا که توی بیست ماهگیش حسابی دلبری کرده.😀😀😘😘
شیطون بلایی شدی.
کلماتو تقلید میکنی
توو:توپ
بابا:بابا
ماما:مامان
یایا:محیا(اینو خیلی ناز میگی😘)
با:بالا(اغلب منظورت اینه بذارمت بالای پنجره ی اتاق محیا😉)
آم:پستونک
دی ده:شیشه شیر
لَ لِه:خاله
باتی:باباتی(اینو خیییلی شیرین میگی و وقتی میخای خودتو واسه بابا لوس کنی بجای بابا میگی باتی😘)
سس تبرک یه تبلیغی داره که بر اساس فیلم پدرخواندس و اولش آقاهه میگه:فرانچسکو!! تو هم صداتو زمخت میکنی و سعی میکنی مثل آقاهه بگی!!!😂😂میگی دِدِدِ ولی با لحن آقاهه!!😆
قهر میکنی باقلوا!!! سرتو میندازی پایین و اصلا ب چهره ی طرف نگاه نمیکنی!اینقدر میخندیم و نازتو میکشیم ک خودت خندت میگیره و آشتی میکنی!😀😀
دعوات ک بکنم چنان اخمی میکنی که من میترسم!!😀😀😀
نوبت دندونپزشکی داشتم.شما و محیا موندید پیش خاله صدیقه.اینقدر بهتون خوش گذشته بود که جوگیر شده بودی و به خاله میگفتی مامااا😀😀😘
محیا لباس خودشو تنت کرد و لباستو پوشیده بود و خودتون کلی از این حالت خوشتون اومده بود و ذوق کرده بودید!😀😘
هندونه خیلی دوست داری.ولی بعد از هر هندونه خوردنت باید لباسات و روفرشیو بشورم!😆😘
واسم کتاب میاری و میخای صدای همه ی موجودات کتابو تقلید کنم!😀
ازت میپرسیم -گاو چی میگه؟میگی مااااااا
-جوجه چی میگه؟صداتو نازک میکنی و میگی جی جی(جیک جیک)😁😘
-ببعی چی میگه؟بَــ
-خروس چی میگه؟ابروهاتو میدی بالا لباتو گرد میکنی و میگی قوقوووووو😀
-دِ دو(اسم من درآوردی خودت واسه هاپو) چی میگه؟با جدیت میگی هااااو هااااو😀
معمولا هم بعدش گیر میدی ک بریم بیرون دنبال دِ دو بگردیم!!😂😘
مارو ک میبینی ماسک میزنیم،خوشت میاد.چند بار با ماسک رفتی دم در و هر کی رد میشد و میدیدت میخندید!😀😀
سلطان پستونکی!!یکی هم کفافت نمیده و باید هم توی دستت هم پستونک زاپاس داشته باشی!!! بس که دوراندیشی😀😀😘😘
حسامم،گل پسر فرفروی من😘😘بیشتر از آنچه در باورت بگنجد تو و محیا را دوست دارم عزیز مادر😘😘😘😘