محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

نقاشیهای حسام😍

سری دوم عکسای سال گذشته: این قسمت:نقاشیهای آقاحسام🥰 یکی از سرگرمیهای موردعلاقه ی حسام نقاشی کردنه😘 و این سرگرمی از کشفیات خودشه یعنی اولین بار خودش بود ک قلم به دست گرفت و اثرهنری آفرید و ما انگشت به دهان موندیم❤️😍🥰(اغراق مادرانه😁) همه ی این نقاشیها مربوط ب سال گذشته و چهار و پنج سالگی حسامم هستند جوکر توضیحات کنار نقاشی ،حسب الامر نقاش باشی اضاف شدند اینا قدیمی ترن سوپرمن مردعنکبوتی بزرگمردِ کوچکِ هنرمندِ من🥰❤️😘 بعدا نوشت: وقتی داشتم عکسارو آپلود میکردم،یادم افتاد حسام دو تا نقاشی...
28 مهر 1403

تولد پنج سالگی آقاحسام😍❤️

حسام عزیز و نازینیم😍 گل پسر یکی یه دونه ی من😍 تولدت مباااااارک باشه عزیزدلممممم❤️ نفس مامان، عشق زندگیم پنج ساله شد، الهی مادر به فدات عزیزدلمممم😘😘😘 حسام شیرینم ، به دنیا اومدنت یکی از قشنگترین اتفاقهای زندگی ماست، بودنت پر از حس زیبای زندگیه، سرزندگی و شادابیِ تو ، زندگی مارو رنگی تر کرده❤️😍 حسامم همیشه بهت میگم:« عااااشق خنده هاتم»😍 پس همیشه بخند پسر نازم❤️😍 تولد بت منی گل پسرم به انتخاب خودش بود😍 کلی خوشحال بود، تم بتمن، لباس بتمن، پیکسل بتمن، کیک بتمن ، ماگ بتمن و یه ماشین کنترلی هدیه های گل پسر شیطون و نازمون بود❤️❤️❤️❤️ ایشالا ۱۲۰ ساله شی نور چشمانم😍 «تو پسر زشت...
13 دی 1402

بیانات گهربار حسام😍😁

مکالمه ۱(صبح-توی هال) محیا:مامان کجاس؟ حسام:مگه بیدار شده؟ محیا:آره حسام:هر جا هس صبحش بخیر! 😂😂🥰🥰😍😍 مکالمه ۲(شب-موقع خواب) حسام:یه پارچه بیار،خیسش کن بذارش اینجا(اشاره ب پیشونیش) مامان:چرا؟؟؟مگه تب داری؟ حسام:نه،آخه ممیضم(مریضم،اصلا هم مریض نبود ها😁) مامان:اینو کی یادت داده؟ حسام:توی همه ی کارتونا وقتی ممیض میشن یه پارچه ی خیس میذارن اینجا زود خوب میشن! مامان:الهی دورت بگردممممم😂😍😍🥰🥰 ...
30 تير 1402

عیدی

نمیدونم بعدها که این نوشته رو میخونی ارزش پولمون چطوره😉 در حال حاضر کوچکترین یخمک هزار تومن و ارزون ترین بستنی پنج تومنه😃 اینو گفتم که بتونی تصور کنی پولایی که داشتی چقدر ارزش داشت😁😍 پول نقد معمولا خیلی پیدا نمیشه ولی گاهی استفاده میشه عید ک شد و وقت عیدی گرفتن و عیدی دادن،ب پول دقت کردی و دوست داشتی پولات زیاد باشن!😃😍 ما هم هر چی هزاری و دوتومنی داشتیم تقدیمت کردیم!!😁😅😍 چند بار با همین پولا رفتی خانه ی بازی و از پول خودت حسابش کردی😁😍❤️ (اونموقع خیلی بیشتر بود،الان کمتر شدن😁) هر روز به هممون عیدی میدادی!!😃😍😘 دیروز اومدی یه دو تومنی دادی و گفتی با این پول یه ماشین بزرگ راستکی بخر،از اون نارنجیا!!...
26 خرداد 1402