شب زنده داری!!
چهارشب پیش همراه بابا و عمه رفتید پارک.تا دیروقت پارک بودید.وقتی برگشتی سرحال نبودی،اون شب تا صبح بی تابی کردی و همون شب استارت ناخوشیت زده شد!سرماخوردی بانضمام سرفه و گوش درد!!
آویشن عسل سرماخوردگیت و پیاز درد گوشتو بهتر کرد ولی از اون شب تا الان نتونستی یه شب هم راحت بخوابی.هرچند من و بابا هم نخوابیدیم اما خستگی و بیخوابیِ ما،فدای یه تارِ مویِ گل دخترمون.تو سالم و سرحال باش،ما حاضریم تا آخر دنیا هم ، شبها کنارت بیدار بمونیم!
الانم کنارت نشستم و با بغض مینویسم.خدایااااا محیای من همه ی زندگیِ منه.تورو ب ذات کبریاییت قسم میدم بلاهارو از دخترم دور نگه داری.من طاقت دیدن ناخوشی محیارو ندارم
همه ی ناخوشیها و بیماریها رو ب من بده ولی محیام سالم و سرحال باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی