محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

بیست ماهگی محمدحسام❤

وای وای از حسام شیطون بلا که توی بیست ماهگیش حسابی دلبری کرده.😀😀😘😘 شیطون بلایی شدی. کلماتو تقلید میکنی توو:توپ بابا:بابا ماما:مامان یایا:محیا(اینو خیلی ناز میگی😘) با:بالا(اغلب منظورت اینه بذارمت بالای پنجره ی اتاق محیا😉) آم:پستونک دی ده:شیشه شیر لَ لِه:خاله باتی:باباتی(اینو خیییلی شیرین میگی و وقتی میخای خودتو واسه بابا لوس کنی بجای بابا میگی باتی😘) سس تبرک یه تبلیغی داره که بر اساس فیلم پدرخواندس و اولش آقاهه میگه:فرانچسکو!! تو هم صداتو  زمخت میکنی و سعی میکنی مثل آقاهه بگی!!!😂😂میگی دِدِدِ ولی با لحن آقاهه!!😆 قهر میکنی باقلوا!!! سرتو میندازی پایین و اصلا ب چهره ی طرف نگاه نمیکنی!این...
25 خرداد 1399

تاس و سرگرمی

دیروز من و محیا گلی یه سرگرمی درست کردیم که ایده ش توی تلگرام بود. فقط من و محیا ب انگلیسی بازیش میکنیم.یعنی تاس هر شکلی رو نشون بده اسمشو ب انگلیسی میگیم. زحمت بریدن مکعبها و چسب زدنش با محیاگلی بود.😘 وقتی کارمون تمام شد هم مشغول بازی شدیم. محیا ک حسابی خوشش اومد.💋❤ مکعب تاس رو ک درست میکردیم محیا گفت یکی هم واسه امیررضا درست کنیم؟؟؟منم استقبال کردم و واسش درست کردیم.بعد گفت اگه فقط امیررضا داشته باشه مهرانا اذیتش میکنه و ازش میبره!یکی هم واسه مهرانا درست کنیم!😁😚و اینجوری شد ک مکعب سومو هم ساختیم😉 ...
21 خرداد 1399
1119 17 17 ادامه مطلب

کدبانوی شیرین زبون❤

گل دختر شیرینم چند وقتیه خیلی ب آشپزی مستقل علاقمند شدی.❤😘 دیگه تخم مرغو خودت ب تنهایی میپزی.بدون هیچگونه کمکی از طرف من.😘 خیلی هم خوشمزه میشه.طعم تخم مرغهایی ک بی بی میپخت میده.😘😘😘 دیشب گفتی میخای تنهای تنها ژله رو آماده کنی. منم دستورشو واست نوشتم و تنهات گذاشتم!!😁😘 بازم گل کاشتی کدبانوی کوچولوی من😘😘 محیاگلی شیرین زبونم هنوزم یه حرفایی میزنی ک کلی میخندیم. مثلا چند وقت پیش ک مشغول مشق نوشتن بودی یهو گفتی:ممکنه فرشته ها هم مداد یا پاکنشونو گم کنن؟؟و بعد پرسیدی اگه مدادشونو گم کنن بعد کارای خوب مارو با چی مینویسن؟؟؟😂😘 یا همون اوایل اپیدمی کرونا بود که بابا یه ژل ضدعفونی دست از دارو...
13 خرداد 1399

نوزده ماهگی محمدحسام❤

محمدحسام عزیزم،گل پسر شیرینم نوزده ماهگیت مبارررک.😘😚😘(با یه ماه تاخیر پست میشه😉) روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ساعت۱۳ و ۲۰ برای اولین بار گفتی یایا (محیا)و بعدش کلی واست دست زدیم و محیا حسااابی خوشحال شد و از خوشحالی جیغ میزد و بالا و پایین می پرید و میبوسیدت.😁😘 کلی کلمه میگی:ماما و بابا و دِ دووو که قبلا میگفتی،الان از چیزی خوشت بیاد میگی به به!اگه بیشتر خوشت بیاد با یه لحن خیلی ظریف و دخترونه میگی وااااااای😁😘😘😘 اینقدر قشنگ این وااای رو میگی که خاله ناهید میگه توی خونه تکه کلاممون شده واااای با لحن حسام!😂😂 پام هم میگی،بو وَه واسه درد میگی،باه واسه چیزی که نباشه!هاااام واسه خوردنی.تی تی به مرغ عشقهای محیا! دَ دَ به بچه ه...
9 خرداد 1399

مرغ عشق💕

بعد از ۳-۴سال مرغداری،اونم از نوعِ عشقیش!😆 بالاخره چشممون ب جمالِ جوجه هاشون روشن شد.😍 محیا یه عاااااالمه خوشحال شده بود و حس میکرد بچه هاشن!😁 ما هم به چشم نوه هامون بهشون نگاه میکردیم!😂 کم کم پر درآوردن و از زشتیِ اولیه دراومدن!😉 حسامم مثه ما از دیدنشون خوشحال بود.😁 اما بمحض ب دنیا اومدن جوجه ها،مرغ عشقِ ماده تبدیل شد به مرغِ جنگ!! دیگه چشم دیدنِ همسرشو نداشت! دائم اذیتش میکرد و جنگ و دعوا بود! طوری که مجبور شدیم مرغ پدرو ازشون جدا کنیم و توی یه قفس جداگونه بذاریم! تا اینکه دیروز....... بعد از بیدار شدن،طبق روال هر روز رفتم سرکشی مرغا و جوجه هاشون و با این صحنه مواجه شدم.😔 مرغ ع...
28 ارديبهشت 1399
1190 17 20 ادامه مطلب

یه شبِ خوب❤

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد.😉 چند شب پیش،اوقات خوش،با مهمونای خوش داشتیم.😉😘 خاله صدیقه اینا واسه افطار و شام مهونمون بودند و یه عااالمه ب هممون خوش گذشت.❤❤ مهرانا و حسام که عالمی داشتند با هم.😁😘 حسابی هوای همدیگه رو داشتند.❤ انگار حسام داره به درد و دلای مهرانا گوش میده!!😂😂😂 خرابکاریاشونم هماهنگ بود!😀 دور از چشم ما رفته بودند روی تخت محیا و لباسهاشون و روتختی رو مزین به بستنی شکلاتی کرده بودند!😁😁💋❤ محیا و امیررضا هم نقش بزرگترو بازی میکردن و همه جوره هوای حسام و مهرانارو داشتند.💟😘 امیررضا چراغ حیاطو خاموش و روشن میکرد و حسام و مهرانا مبهوتِ این شعبده بازی بودند!...
27 ارديبهشت 1399

جشن الفبای محیا😘

دیروز جشن الفبای محیا گلی بود.😘😘 گل دختر نازنینم خوندن و نوشتن همه ی حروف الفبارو یاد گرفت.💋❤ عجب سالی بود کلاس اول محیاگلی😉 حروف الفبارو در حالی یاد گرفت که این نشانه هارو توی قرنطینه و به کمک آموزش مجازی و آموزش مامانی یاد گرفت😉😘 هـ، چ ، ژ ، خوا ، ّ ، ص ، ذ ، ع ، ث ، ح ، ض ، ط ، غ ،ظ محیای من دختر شیرین زبونم خوشحالم ک سواد داری و میتونی کتاب بخونی.و بدون حتم لذت کشف دنیاهای جدیدو از طریق کتابهای مختلف درک خواهی کرد.💟 امیدوارم علم و دانشت همیشه باعث تغییر مثبت توی زندگیت بشه عزیزدلم.❤😘 ...
21 ارديبهشت 1399
1427 19 20 ادامه مطلب