محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

برفی،خرگوش کوچولوی دوست داشتنی!

زمستون ک رفته بودیم قم،اولین زیارت گل دخترم از حرم حضرت معصومه(س) بود. بهت گفتم میگن کسی ک اولین بار بره جایی زیارت،هر دعایی کنه مستجاب میشه! و ازت خاستم هر دعایی ک میخای بکنی. زیرلب آروم پیس پیس میکردی کمی طولانی شد!کنجکاو شدم بدونم چ دعایی بود. گفتم ب منم میگی دعاهات چی بود؟و تاکید کردم البته اگه دوست داری!!(حالا هلاک بودم از فضولی ) گفتی اول دعا کردم تو واسم نی نی بیاری!بعد از خدا خاستم یه خرگوش بهم بده و بعدشم دعا کردم عسل(دختر خاله) بیاد خونمون و خیییییلی بازی کنیم! الهی مادر ب فدای دل کوچیک و دعاهای قشنگت دعای اولتو قول دادم بعد از برگشتن از سفر قرص نی نی بخورم تا نی نی دار شم! واسه دعای دومت هم ب خاله ناهید پیام...
6 ارديبهشت 1397

واقعیت تلخِ مرگ!

خدارو شکر تا بحال تجربه ای از مرگ عزیزی نداشتی! آنی عزیزمون ک فوت شد تو فقط یک سال و نیم بودی و هنوز معنی مرگو درک نمیکردی. خدارو هزار بار شکر آنقدر خاطره ای از متوفیان جدید فامیل نداشتی ک مرگ واست معنای خاصی پیدا کنه. بلدرچینات بعد از آنیکا بازم بیشتر شدن،گندم و کلوز و فرشته هم ب جمع بلدرچینات اضافه شدن!   یه روز قبل از پاگشای عمه نوری،فرشته کمی بدحال بود و روز مهمونی دیگه نتونست سرپا بایسته!و محیای دلرحم و مهربونم طاقت دیدن این صحنه رو نداشت و با گریه از ما میخاست حالشو خوب کنیم! با بابایی هماهنگ کردم و اونم فرشته رو قایم کرد و بهت گفتیم حالش خوب شد و پرواز کرد!! با اینکه از رفتنش ناراحت بودی ولی میگفتی اگه خوب شده اشک...
5 ارديبهشت 1397
1