محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

محیا و حیوانات!!

این غذای دیروز ماست ک قبل از توی فر رفتن،آناتومیش توسط نازنین محیام بررسی شد!! اینا مربوط ب قبل از ماه محرمه ک رفته بودیم روستا این چندتا عکس هم از مسافرت مردادماهمونه توی اردبیل   ...
27 آبان 1393

نازنین محیام بیست و دوماهه شده!

بیست و دوماهگی گل دخترم با ایام محرم مصادف شد.انشالله در پناه حق،از محبان حسین(ع) باشی. اولین شبی ک همراه بابا رفتیم دسته های عزاداری،خیلی برات تازگی داشت.با ریتم طبل و سنج دست میزدی و حرکات موزون انجام میدادی !!ولی بعد از اینکه واست توضیح دادیم ک چطور باید عزاداری کنی،ب محض شنیدن صدای دسته و هیئت میگی اُسیـــن اُسیـــن(حسین حسین)و با دستای کوچیک و خوشگلت سینه میزنی. با شروع بیست و دو ماهگی خیلی راحت تونستی جمله های چهارکلمه ای مثه "عمو یه ماست بده!"رو بسازی و بکار ببری. تفاوت کلماتی مثه "بزرگ" و "زیاد" و "کوچیک" و همچنین تفاوت افعالی مثه "بشین و ن...
19 آبان 1393

مهربان محیایِ من!!

خیلی مهربون و بامحبتی.از خونه ک میخایم بریم بیرون،رو میکنی ب ساختمون و میگی:اونه آفز(خونه خداحافظ)!!توی خیابون ماشینا و آدما با شور و هیجان سلام میکنی.سرتو از شیشه ماشین میاری بیرون و میگی:ماشی بُــدُل هلااااااام(ماشین بزرگ سلام)!!! بیشترین واژه ای ک روزانه ب کار میبری اینه:نمنون(ممنون)!!هر چیزی بدم دستت حتما تشکر میکنی و میگی"نمنون" گاهی یهو میای سراغم و میگی:مامانی نمنون!و ناغافل میبوسیم.فقط یه مادر میتونه بفهمه اون لحظه چ حالی میشم و چقدر دنیام شیرین میشه.الهی مامان ب فدای دل کوچیک و مهربونت گاهی مهربونیت باعث اذیت شدنت میشه.وقتایی ک میریم مهمونی یا مهمون میاداگه بهت خوش گذشته باشه و...
3 آبان 1393
1