ترسو شدم
میگه خیلی ترسو شدی!! شوخی میکرد اما خوب که فکر کردم دیدم راست میگه،"ترسو شدم" فیلم زندگیمو دوره کردم.با دور تند و کند عقب و جلو کردم تا ببینم از کی ترسو شدم!! نتیجه ش واسه خودمم جالب بود.....ی مقدارش بعد از ازدواج بود.تا مجرد بودم واسم مهم نبود دور و برم چی میگذره و کی چی میگه!!خطاهام به خودم مربوط بود....اما بعد از ازدواج شدم نماینده ی یه خونواده دیگه خطاهام مثه قبل دیده نمیشد و باید توی برخوردام دقت میکردم. اما بازم ترسو نشده بودم....فقط محتاط تر شده بودم. اما از وقتی "محیا"ی نازنینم وارد زندگیم شد یعنی از همون وقت که فهمیدم دارم مادر میشم کم کم ترس وارد زندگیم شد.دیگه نمیشه اسمشو گذاشت احتیاط....