مولفیکس هوشمند!!
ساعت دو نصف شب،تازه داشتی خمیازه میکشیدی....."یا خدا...امیدوارم خوابش ببره!!" پوشکتو عوض کردم،زیر شیر آب بدقت شستمت...مشغول خشک کردن پاهای نازنینت بودم که یه جیش حوله رو مهمون کردی!! باز پاشدم پاهاتو آب زدم با حوصله خشکت کردم و با آهنگ و آواز و چرت و پرتهای ریتمیک پاهاتو کالاندولا زدم...سعی میکردم آروم نگهت دارم ک بابایی بیدار نشه.خوشبختانه موفق هم شدم.اما خب محیا خانم خوب بلده چطور آدمو غافلگیر کنه!!!وقتی همه چیز داشت خوب پیش میرفت و شلوارتو کشیدم بالا با یه فشار کوچولو.....تر زدی ب تموم زحماتم!!نوع 2 بود!! نمیدونم این پوشکهای لعنتی ب چه دردی میخورن!!اینهمه پول میدی واسشون اونوقت عرضه ندارن خبر بدن که بچه قراره خرابک...