سال 1394 مباااارک
با یه تاخیر بیست و سه روزه،سال نو به دخترک گلم و دوستای وبلاگی مهربونم مبارک باشه.امیدوارم سال94 پر از اتفاقای شیرین و خاطرات خوش باشه.
سفره ی هفت سین امسال خونه ی خاله زهرا بود.
تقریبا همه جمع شده بودن.ما یه ساعتی موندیم وبعد بخاطر لجبازی گل دختری سر پوشیدن شلوار خونگی با پیرهن مجلسی،برگشتیم خونه و دیگه نرفتیم.(بعدشم بشدت عذاب وجدان گرفتم)
تعطیلات خوبی بود.تقریبا هرروز بیرون بودیم و حسابی بهت خوش گذشت.
این خنده ی زورکی گل دخترم کنار سفره ی هفت سین پارک ارم ماهشهره
این ماسه بادی که تو بهش میگی خاک بازی و خیلیییییی لذت میبری و اینجا روخیلی دوست داری چون میتونی یه عالمه خاک بازی کنی
اینجا هم کوههای اطراف امیدیه س
اخم گل دختری در باغهای اطراف
محیا کنار قفس عقاب
محیاطلا کنار قفس میمون
محیا کنار قفس طاووس
اولین تجربه ی پارک بادی رو تابستون توی بغل آنی عزیزم داشتی.عید امسال تونستی مستقل بری پارک بادی.یاد و خاطر آنی عزیزم مثله همیشه همراه همه ی احظاتمون بود و جای خالیشو بشدت احساس میکردیم
اولین تجربه ی شهربازی کنار مائده خانوم دختر خاله زهرا
محیا در گندمزارهای اطراف
محیا در نخلستانهای اطراف
محیا و آب بازی اطراف سد
اینم سبزه زارهای اطرافه.گلهایی ک دستته یاسمین نوه ی خاله ی بابایی واست چیده بود
و اما از 27 ماهگیت بگم ک واقعا فوق العاده بودی.بینهایت شیرین زبون و حاضرجواب شدی.از یک تا ده رو به فارسی،انگلیسی و عربی میشماری.جمله بندیات عالی شده.میتونی یه خاطره رو با چندتا جمله و کلمات ربطی مثه "بعدش" تعریف کنی.
خیلی دوست داری شبیه من باشی.همه ی کارا و حرکاتمو تقلید میکنی،از آرایش صورت و مدل مو گرفته تا رنگ و مدل لباس.
اینجا لباسای مدرسمو تنت کردی.مامان فدای قد و بالات بشه.ایشالا مدرسه رفتنتو با هم جشن بگیریم.
عسل مامان یه عالمه خاطره از شیرین زبونیات هست ک در اولین فرصتی ک دستم بیاد میاد و ثبت میکنم.
بینهایت دوستت دارم محیای من.......بقول خودت:"عاشکتم"