محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

بیست و پنج ماهه شدی زندگیِ من!

1393/11/14 22:59
1,779 بازدید
اشتراک گذاری

وااااای محیای من،دنیای بعد از دو سالگیت خیلی شیرین و قشنگه....خیلی مااااه شدی.دخترک مهربون و دوست داشتنیِ ما یه عااالمه جمله ی تازه میسازه و حسابی مارو غافلگیر میکنه!

وقتی خرابکاری میکنی و مزاحمت میشم!!!!میگی مامانی بلو آشَـــخوونه!(برو آشپزخونه)

دیشب میخواستیم بریم خونه ی مامان بزرگ.بابا گفت محیا بریم توی ماشین؟گفتی:صبــ کن آماده بشم،حالا میام!!!!

خاطره تعریف میکنی!!!جالب اینجاس ک فکر میکنی کلمه ی "پسر" باید مثه ضمیر توی نقل قول تغییر کنه و بشه "دختر"!!

گوشی تلفنو ورمیداری میگی:"بـــله؟جــونـــــم؟خوبـــــی؟سلاحتـــی؟"

از دستت ک ناراحت میشم میگی:"مامانی بخند!"بزور لبخندکی میزنم میگی نـــ ایجوری بخنــد...و با صدا میخندی!!و تا وقتی با صدا نخندم دست بردار نیستی!همیشه هم این حربه جواب میده و دلم نمیاد ب شیرین زبونی گل دخترم نخندم!

قبلا میگفتی "آنید" الان میگی ناهید."هووه" شده محفوفه(محبوبه)،"حیا" شده "محیا"

خیلی دوست داری توی همه ی کارا مشارکت داشته باشی.موقع غذا پختن چندتا ظرف میذارم دم دستت و تو هم کنارم مشغوا آشپزی میشی!!اینجا هم ب اصرار میخواستی توی ظرف شستن کمکم کنی.نتیجه ی کمکت هم برگشتن همه ی ظرفای تمیز ب سینک و خیس شدن لباسات و فرش آشپزخونه بود!!

عروسکاتو جمع میکنی،ازشون میپرسی:"عکس بگیلم؟"بعد موبایل خرابی ک خاموشه رو میاری و بهشون میگی:"بخــند"و مثلا عکس میگیری!!

خیلی خوشت میاد ازت عکس بگیرم،دائم میگی "مامانی عکس بگیل" ولی ژستای عجیب غریب میگیری:

همه ی بچه ها رو دوست داری فقط زیاد با تبسم جور نیستی و بشدت با محمد پسرعموت لجی!و تکه کلامت خطاب بهش اینه ک "یِـــــحَــــمد بلو ماماتت"(محمد برو مامانت)

چند وقت پیش رفتیم نمایشگاه کتاب و چندتا کتاب خوب خریدیم.اونجا یه اتاق کودک بود ک خیلی خوشت امد و بعد از اون چندبار با عمه امل رفته و نقاشی کشیدی.

از کلکسیون خوشت میاد!!!!تا الان پونزده تا لاک داری و یه عاااالمه مداد رنگی و خودکار در رنگای مختلف ک وقتی میخایم بریم بیرون همه رو میذاری توی کیفم ک با خودمون ببریم!!

هنوزم این لباسمو متعلق ب خودت میدونی و ب اصرار میخای تنت کنم!!

فرهنگ واژگان عجیب و غریب گل دخملی:

ماماشش=مامانش

ماماتت=مامانت

بابایم=بابام

هوشاره=گوشواره

هَـــنگَــگو=النگو

ندونم=نمیدونم

دودَه بذار=آهنگ بذار برقصم!!

دَفِـــه ای=قهوه ای

محیای من همه ی زندگیم فدای یه لبخندت.بینهایت دوستت دارم دخترک شیرینم.ایشالا همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه نفس مامان

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان راحله
15 بهمن 93 17:34
سلام عزیزم .. ماشالله چه خوشگل شدی گلم ... عکس آخری خیلی بامزه بود .. هزااااااااااار تا بوس برات فرستادم
مامان نرگس
16 بهمن 93 17:29
عزیزم چه شیرین زبون شدی خاله واااااااااای دخملی و ژستهاشو ببین..... خوب فاطمه جون مگه نشنیدی دختر هووی مادره...تازه اولشه
مامان لیلی
17 بهمن 93 17:25
عزیزم 25 ماهگیت مبارک باشه... وای چه عکسای نازی کنار عروسکات انداختی گلمممممممم بووووووووووووس
مامان گلشن
11 اسفند 93 0:24
هزار ماشاالله خانوم شدی ..توی کارهای خونه به مامانی کمک میکنی ....وای چقدر عروسک داری ناز خاتون.....الهی همیشه شاد شاد شاد در کنار مامان و بابات زندگی کنی