دو سالگیت مبارک عشق من!
جیگرطلای مامان دوساله شده الهی صد و بیست و دو ساله بشی نفس مامان.
امسال بنا ب دلایلی ک توی پست قبل مفصل نوشتم جشن تولد گل دخترم با پارسال خیلی تفاوت داشت.
بابا واست یه کیک خوشگل و خوشمزه خرید و تنها مهمونمون عمه امل بود.
کیک تولدتو ک روی میز گذاشتیم حسابی غافلگیر شدی و با دستت روی کیک زدی!!وقتی دیدی هم دستت کثیف شده و هم روی کیک خراب شده زدی زیر گریه!!
بعد از اینکه مطمئنت کردم ک اشکالی نداره و دست خوشگتو تمیز کردم تازه از کیک و شمع فوت کردن خوشت اومد و چندین بار بابا شمعو روشن کرد و تو فوت کردی!!
خوشحالم ک دوساله در کنارمی و لیاقت داشتم مادر این فرشته ی مهربون و دوست داشتنی باشم.
هدیه ی تولدت از طرف من و بابا این سه چرخه بود،همراه با یه دنیا عشق و علاقه و یه عااااالمه دعای خیر.
عمه امل هم از قبل ب همین مناسبت واست گربه ی سخنگو گرفته بود ک خیلی خیلی دوسش داری.
نفس مامان توی دوسالگیش یه عاااالمه تغییر مثبت کرده.اخلاقت خیلی خوب شده،مستقل تر شدی،لجبازیات کمتر شده،درکت از شرایط بهتر شده و مخلص کلام اینکه ماه بودی،ماهتر شدی
یهو میای سراغم و میگی:مامان خوبی؟میگم:ممنون عزیزم.میگی:نــــــــه..خوبی؟و فقط گفتن"آره،خوبم"راضیت میکنه!!
یاد گرفتی شوخی میکنی و میگی:شوشی!!
بهت میگم:محیا ماهه.... میگی:نه...خوشیده!
میگم:محیا خورشیده.....میگی:نه...هاسدون(آسمون!!)
گاهیم میگی:حیـــــا ماکانیه(محیا ماکارونیه!)آخه ماکارونی خیلی دوست داری!!!
خدارو شکر جداشدن از بقیه واست راحتتر از قبل شده و کمتر خودت و مارو اذیت میکنی.
وقتی میخایم بریم بیرون،اگه هوا سرد باشه خودت برمیگردی و کلاه سر میکنی!!
فرهنگ لغات عجیب و غریب محیاگلی:
دَمبــو=بادوم
هاسِــدون=آسمون
ژُژ=رژ
هِـــــزون=تلویزیون
شوشودا=لواشک
می یَـــــ خام=نمیخام
زَمــــزَمـــی=سیب زمینی
شِــــــرنی=فرنی
شوشی=شوخی
محیای من فقط خدا میدونه چقدر دوستت دارم.اونقدر زیاد ک خودمم از اینهمه عشق و محبت تعجب میکنم،آخه تابحال اینهمه محبت نسبت ب کسی تجربه نکرده بودم.خوشحالم ک تورو دارم.
تو مثه اسمت همه ی زندگی منی،همه ی دارو ندارمی محیای من.از ته دل از خدا میخام زندگیت سراسر خنده و شادی باشه.بی نهایت دوستــــــــــــــت دارم نازنیــــــــــــــــــن محیــــــــــــــای من