نورچشمانم بیست و سه ماهه شده!!
خدایا شکرت ک 1سال و 11 ماهه ک پاره ی تنمو کنارم دارم.خدایا شکرت ک تنش سالم و لبش خندونه.
جیگرطلای مامان یه عااااااالمه رنگ یادگرفته و توی هرموقعیتی تکرارشون میکنه:مَـــمَـــش(بنفش)،مِــــمِـــز(قرمز)،آسِــــدی(صورتی) ،سِـــــسیــد(سفید)،سَــبِــه(سبز)،سیـــــلاااااح(با تکیه ی زیاد روی"ل" و "ح" از ته حلق=سیاه)،آبی،زرد
بهت میگم محیا فلان کارو نکن!!میگی:"نَـــــــــــه ادان نباش(نگران نباش)
حروف الفبای انگلیس رو تا حد زیادی میتونی درست همخونی کنی.
یه کتاب زبان دارم ک وقتای بیکاری با هم ورق میزنیم و مکالماتشو واست میخوندم.حالا خودت تنهایی کتابو ورق میزنی و میگی:هلو،آم مَم اندیhello I am Andyو بعد میگی:های ایزی کیتmy name is
Kate
تقریبا سه هفته پیش رفتیم آرایشگاه پردیس و موهای خوشگلتو کوتاه کردیم.اینبار برخلاف دفعه ی قبل یه عااالمه جیغ و داد راه انداختی.
شوخ طبعی،گاهی میری در نقش کس دیگه!!ب خودت اشاره میکنی و میگی:این نی نی یا اَشُــم(تبسم)و بعد خیلی جالب اداشونو حرکات و کاراشونو میکنی!
موقع بیرون رفتن کنار میز آرایش میایستی و میخوای آرایشت کنم.منم سربسته ی رژو روی لبات میکشم و تو خیلی حرفه ای لباتو بهم میمالی!!!
من و بابایی یا عروسکاتو بغل میکنی و میگی:عزیزززززم
دوتا شعرو تقریبا بلدی:
تاب تاب عباسیو ک از قبل یادگرفتی میخونی:
تاب تاب عباشی- انه میخای دندازی – تو ببل مامانی(وقتایی ک شوخیت بگیره ب جای مامانی یه چیز دیگه میگی)
مامان:یه توپ دارم.... محیا:ققلیه
-سرخ و سفید و ......آبیه
میزنم زمین.......هوا بِــله
نمیدونی تا.......جا بِـــــله(ادامه ش تا چند روز آینده تکمیل میشه!!)
قبل از خواب نصف لیوان شیرتازه میخوری.
فرهنگ واژگان عجیب و غریب:
هاسِـــدون (آسمون)
هَـــردوش (خرگوش)
گِــن گِــن(سیب زمینی و اسمارتیز!!)
قدقدا (تخم مرغ)
عناد (عدنان)
هـَــــوه(گرمه)
حَــبه(خاله محبوبه)
شمال(عموجمال)
نفس مامان از ته دل دعا میکنم همیشه خدا ازت راضی باشه.یه دنیااااا دوستت دارم.ایشالله همیشه شاد و سرحال باشی نازنین محیای من!