مهربان محیایِ من!!
خیلی مهربون و بامحبتی.از خونه ک میخایم بریم بیرون،رو میکنی ب ساختمون و میگی:اونه آفز(خونه خداحافظ)!!توی خیابون ماشینا و آدما با شور و هیجان سلام میکنی.سرتو از شیشه ماشین میاری بیرون و میگی:ماشی بُــدُل هلااااااام(ماشین بزرگ سلام)!!!
بیشترین واژه ای ک روزانه ب کار میبری اینه:نمنون(ممنون)!!هر چیزی بدم دستت حتما تشکر میکنی و میگی"نمنون"
گاهی یهو میای سراغم و میگی:مامانی نمنون!و ناغافل میبوسیم.فقط یه مادر میتونه بفهمه اون لحظه چ حالی میشم و چقدر دنیام شیرین میشه.الهی مامان ب فدای دل کوچیک و مهربونت
گاهی مهربونیت باعث اذیت شدنت میشه.وقتایی ک میریم مهمونی یا مهمون میاداگه بهت خوش گذشته باشه و از دیدنشون سیر نشده باشی،حاضر نمیشی دل بکنی و موقع خداحافظی ی عاااااالمه جیغ و داد و گریه و ..... اسمشونو صدا میزنی و میگی:بیااااااا
خاله محبوبه و عمه امل از کسایی بودن ک طاقت دیدن اشکاتو نداشتن و موندنشو کنارت تمدید کردن.واسه همینه اینقده دوستشون داری.
این دوست داشتن و دل بستن با درجه ی خفیف تر شامل کارتونهای موردعلاقت هم میشه!"مغامرات نور" کارتونیه ک از براعم+ پخش میشه و خیلی دوستش داری.
وقتی میخواد تموم شه توی خونه عزای عمومی ب پا میشه!!هرچقدم واست توضیح میدم ک دوباره میاد و یادت میارم ک دفعه ی قبلم ک تموم شد دوباره اومد،زیر بار نمیری و با گریه میگی:نــــــــــور بیااااااا
خلاصه جریاناتی داریم با دلِ نازک و مهربونِ نازنین محیایِ من!
این عروسک خوشگلو،خاله محبوبه(بقول محیاگلی:آله اَوه)واست خریده.دوتا آهنگ میخونه ک خیلی دوستش داری و باهاش میرقصی
این عروسکم بعد از یه عالمه جریان من و بابایی واست خریدیم.فعلا ک قدش از محیام بلندتره!
این کفشاهم همزمان با کفشای بابایی واست خریداری شده
اینجا تو دم درخونه منتظر بابایی نشستی.ساعت شش و نیم صبحه و بابا رفته واسه صبحونه نون بربری(بقول گلم:بَــــلبَــلی)بگیره.اولین باره ک لباس پاییزی تن کردی و مثه همیشه دمپایی رو اشتباه پات کردی!
جالبه ک میتونی نوشته های عربی رو از انگلیسی تشخیص بدی.هر متن یا کلمه ی انگلیسی ک میبینی میگی:اِ- بی- دی و اگه عربی(قران یا دعا) باشه میگی الله خم(اللهم)
اینجا روز جمعه بود و ب رسم روزای تعطیل ناهارو برده بودیم بیرون."علی هادی"یه قدمگاه خارج از شهره.
قبرهارو ک دیدی با اسبت رفتی سراغشون و دعای بالارو میخوندی:الله خم....بعد از اینکه ازت عکس گرفتم واست توضیح دادم ک نباید روی قبرا بری و .....امیدوارم دفعه ی بعد این توضیحات یادت باشه.
.: محیا تا این لحظه ، 1 سال و 9 ماه و 23 روز سن دارد