نازنین محیام پانزده ماهه شد
پانزدهمین ماهگرد تولد محیاگلی مصادف شد با تعطیلات نوروزی که امسال واقعا خوش گذشت،تقریبا هر روز همراه حداقل3-4خونواده بیرون بودیم و درحال آشتی کنون با طبیعت!!(البته عکس زیر قبل از آشتی با طبیعته!!!! وااالا با این اخمش)
به جز اطراف شهر خودمون،ماهشهر،سربندر،رامهرمز،اهواز،دزفول،ابوذر(بهبهان) و بندر دیلم هم رفتیم.از شور و شوقی ک نشون میدادی معلوم بود بیشتر از همه پارک ساحلی سربندر و پارک ارم ماهشهر و کنار دریای دیلم بهت خوش گذشته
دزفول رفتنمون با تب دندونی محیاگلی همزمان شد و فقط پارک خانواده که بقول محیا"تی تی" داشت به محیام خوش گذشت
نفس من توی این ماه خیلی نماز خون شده!!وضو میگیره و نماز میخونه حتی وسط خیابون و موقع پیاده روی !!
دوست داره مستقل باشه و تنهایی بره روی تاب و سرسره
گل دخترم همه ی وسایل و لباساشو بلده و وقتی ازش میخوایم چیزی واسمون بیاره(کنترل تی وی،لباساش،عروسکاش،ظرف و...)میره میاره!
عاشق اینه ک توی خشک کردن لباسا روی بند کمکم کنه.من توی حیاط می ایستم و نازنین محیام لباسارو یکی یکی بهم میده.
روی صورت عروسکاش یا نقاشیها با انگشت ب چشم و ابروشون اشاره میکنه و میخونه:تِــــه تِــــه دو اَبـــ (احتمالا ماهِ دیگه "رو" رو اضافه میکنه)
ازش میپرسیم:
هاپو چی میگه؟میگه:هااپ هااپ
کلاغه چی میگه؟قا قا
ببعی چی میگه؟مَــــــــــ
جوجه چی میگه؟دی دی
وقتی بهش بگیم:
محیا سرفه کن:دستشو میگیره جلوی دهنش و الکی سرفه میکنه(عسلکم موارد بهداشتیو رعایت میکنه)
عطسه کن:سرشو با ناز میاره پایین و میگه آپیش
اخم کن:با جدیت زیاد سرشو ب یه طرف خم میکنه و اخم میکنه
بوس کن:توی هوا بوس میکنه ولی اگه باباش اینو بگه میره و حضوری میبوسه
روزپنجم فروردین دندون پیش جانبی پایین سمت راست و روز دهم دندون سمت چپ جوونه زد و بلافاصله روز دوازدهم و سیزدهم اولین دندونهای آسیابت روییدن.الهی مامان فدات شه که بخاطر دندونای آسیاب خیلی خیلی اذیت شدی.تب وحشتناک و بی اشتهایی زیاد بطوریکه شبِ سیزده بدر تبت اونقدر زیاد شده بود که دارو هم تاثیر نداشت و اشک میریختم و سلامتیتو از خدا میخواستم.خانم شدی جیگر مامان،نمیدونی دیدن دندونات چقدر خوشحالم میکنه.یه جورایی ملاک بزرگتر و خانمتر شدنته برای من!!!