محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

خنده درمانی!

1392/8/6 14:55
1,669 بازدید
اشتراک گذاری

خنده درمانی

وقتی خسته از سرکار برمیگردم،وقتی از کارای خونه خسته و دلزده میشم،وقتی دلم میگیره و ب قول اخوان ثالث نمیدونم "ب کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را"،خنده های شیرینت یه مرهم برای تموم خستگی ها و روزمرگیهای منه!!

وقتی میخندی و صدای خنده هات توی خونه میپیچه خداروشکر میکنم ک مارو لایق داشتن فرشته ی شیرین و مهربونی مثه تو دونست.

محیای من،نفس من،دوست دارم چنان مادری باشم ک هروقت نام "مادر" را شنیدی جز محبت و مهربانی چیزی ب ذهنت نرسه.

خنده درمانی

اینروزها صبح ک از خواب بیدار میشی،فوری میری سراغ بابایی و "تیکو تیکو" گویان گوششو میخوری،با بینیش بازی میکنی و اونقدر خودتو لوس میکنی ک بیدار شه و بغلت کنه.شیطون بلا کم کم داری بابایی میشی هااا

خنده درمانی

موبایل ب دست ک میشی،بهت ک میگیم "الو" میذاریش کنار گوشت و ب زبون خودت حرف میزنی!!الهی فدات شم ک ب این زودی کاربرد موبایلو یاد گرفتی!

 


 

پسندها (3)

نظرات (43)

مامان لي لي
4 آبان 92 22:20
وأي الاهي فداي شيرين كاريات بشم خاله😘😘😘
مامان لي لي
4 آبان 92 22:22
مرسي خاله اي كه به ما سر ميزني
آوا جونيم همه جوره خوشگله ها 😘😘😘


الهام مامان محیا
4 آبان 92 23:16
سلام عزیزم اینجایی؟ الان میام رو چت


وب باز شد گل اومد...الهام جونی خوش اومدمحیارو خواب کردی اومدی نت؟
الهام مامان محیا
4 آبان 92 23:20
ای جونم چقدر این دختر ها بابایی هستن آدم حسودیش میشه که بیشتر زحمتش مال ماست و بیشتر دلبریش مال اونا


واااالاااا
از حق نگذریم،بابای محیا پا ب پای من زحمت میکشه.حتی شبا بمحض اینکه من بیدار میشم اونم بیدار میشه
الهام مامان محیا
4 آبان 92 23:22
چطوری فاطمه جون کارهات رو روال افتاده...؟
محیا هنوزم با باباش میمونه؟
به دوریت عادت کرده؟
و چند تا سوال دیگه که خودت جواب میدی
راستی هنوزم منتظر راهنماییت برای آموزش انگلیسی به بچه ها هستم ها!!! فکر نکن یادم رفته
لطفا برای جواب ها بیا وب


خووووب و خووووش و سرحال!
خدارو شککر از اون چیزی ک فکر میکردم سختیش کمتر بود
امروز ک از مدرسه اومدم شوشو تعریف کرد ک محیا بیدار شد و توی اتاقها دنبالت میگشت،وقتی پیدات نکرد گریه کرد!!منو میگی؟شرشر اشک و دریا دریا قربون صدقه رفتن محیا!!
درو باز بذار اومدم
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:00
خدا رو شکر که همه چی آرومه...
من چقدر خوشحالم
پیشم هستی حالا به خودم میبالم...

لطفا ادامه اش رو خودت بیا
حالا همه ...
دست دست




بقول یه دوست خوب هییع واای من!!(خودت میدونی کیو میگم)
آخر شب یه آهنگ پیشکش میکنی تا صبح توی ذهنم تکرار میشه!!
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:02
راستی از فانی ووو ! میتونی عکس آپلود کنی؟ چرا من نمیتونم؟!


آره
شاید الان شلوغه،بعدا دوباره امتحان کن
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:04
از فان فوتو باکس چی؟ میتونی؟
نمیشه چرا؟ میشه؟


آره دومی و سومی از همینه
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:12
این فریم ها از همن جاست؟؟!!!
بیا کمک
قبلا من تو این سایت ها خیلی رفتم ولی نتونستم


سوپروومن در خدمت الهام خانوم
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:15
در بازه چرا نمیای؟
راستی نظرهات پیدا شد تو پست قبلی صفحه ی دوم نظرات ثبت شده دیگه ! ندیدی عزیز



هوورررررررررررااااا
عاقبت جوینده یابنده بود
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:21
خوابیدی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
ای رفیق نیمه راه!!!
باشه بابا خوابهای رویایی ببینی عزیزم


ن الهام جون
حالا ک محیا خوابه نت یاری نمیکنه.قطع شده بود
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:24
نه هر وقت رفتم نشده!!!!!!
تغییری در سایز میدی یا همون عکسهایی که تو فریم های دیگه میذایم رو قبول میکنه؟؟؟ میگه داره لودینگ میشه ولی هر چه قدر صبر میکنم چیزی نمیاد!!

آره اول سایزشو کم میکنم
الان خواستم یکی از عکسای محیاگلی رو از وبت بردارم و خودم امتحان کنم ولی کلیک راست ممنوعی!
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:26
سوپر وو من دیگه کجاس؟ بیا ادرس دقیقشو لطفا واسم بذار ببینم میتونم ...
ناسلامتی من فریم رو به همه ی دوست مامانی هام یاد دادم ها!!! الان خودم موندم


آره واقعا همینطوره.هروقت ویرایش میکنم یادت میفتم
آدرس همه ی فریمهام توی پیوندهای روزانم هست
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:36
ببین دقیقا تو همون سایت دیسک رو میزنم یه عکس کم حجم انتخاب میکنم مینویسه uploding البته با آرم در انتظار..
ولی آخرش متوقف میشه وچیزی نمیاره


وبتو برا چند دقیقه از راست کلیک دربیار تا یکی از عکسارو امتحان کنم
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:38
چه جور باید عکس رو واست بفرستم؟

یا از راست کلیک درش بیار یا اینکه ب روشی ک توی وبت میگم بفرس
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:40
بیا وردار عزیز


در حال انجام عملیات!!دوتا برداشتم
الهام مامان محیا
5 آبان 92 0:46
راستی تو جواب کامنت ها یه شکلک دیگه رو از کجا میارن من نمیدونم؟!


الهام گلی
اون عکس محیا ک یه کوچولو دعواش کردی و شیرین بغض کرده رو با فانی واو آپلود کردم ولی هرچی سعی میکن بذارمش نی نی وبلاگ فعلا نمیشه.بازم سعی میکنم.میذارمش ادامه ی مطلب
مامان محیا
5 آبان 92 0:52
والا ماهم که خنده های این عروسک رو میبینیم دلمون ضعف میره شما دیگه هیچیپس همهی محیاها خودشونو لوس میکنن واسه ی باباهاشون


مرسی عزیزم از لطفت
آرهههه واقعا راست میگن ک دخترا بابایین
الهام مامان محیا
5 آبان 92 1:05
خیلی ممنون عزیز
همون کار رو کردی که من انجام میدم دیگه!!!
سایز عکس رو که تغییر ندادی؟
په من چرا نمیشه


آره روی دیسک...بعد هم ک آپلود میشه
نه اصلا دستکاری نکردم.با فان فوتوباکس هم شد.دیدیش؟
گلی من دیگه میرم لالا
بووووووس
شب خوش
الهام مامان محیا
5 آبان 92 1:20
نه فاطی جون اصلا نمییشه!!!
باااااااشه گلم خوب بخوابی
ببخشید که وقتت رو گرفتم
خیلی زحمت کشیدی دست گلت درد نکنه



یاللعجب!!!
خواهش میکنم عزیزم.شب خوبی بود
مامان محیا
5 آبان 92 2:22
الهی من قربون اون خنده هات برم که مثل برگ گل میمونی وای دلم باز شد به خدا
منم آپیدم بدو بیا


مرسی خاله جون،ممنون از لطفت
به به آپ عیدانه خوندن داره.الساعه وب محیا ماه منم
مامان محیا
5 آبان 92 2:23
من یه کامنت دیگه هم واست فرستاده بودم گویا به دستت نرسیده


برای این پست سه تا کامنت گذاشتی ک هر سه تایید شدن،درسته؟
مامان لي لي
5 آبان 92 15:46
مرررررررررسي عزيز دلم با محبت من
محيااااااااااااااا جونيم و ببوس😘😘😘


ممنون از لطفت...چشمممم
مامان فاطمه
5 آبان 92 16:49
مامانی گل،شما با افتخار به جمع دوستای خوب فاطمه جون پیوستیدبازم منتظرتون هستیم


مرسی گلی
حتما
مامان آوا
5 آبان 92 17:02
سلامممم
مامانی جون خوبی عزیزم؟گل ناز من چطوره؟خوبه؟
خودت وبابایی خوبین؟
خسته نباشی عزیزم
الهی همیشه شاد وخرم وسبز باشین دوست گلی
_____8888888888____________________
____888888888888888_________________
__888888822222228888________________
_88888822222222288888_______________
888888222222222228888822228888______
888882222222222222288222222222888___
8888822222222222222222222222222288__
_8888822222222222222222222222222_88_
__88888222222222222222222222222__888
___888822222222222222222222222___888
____8888222222222222222222222____888
_____8888222222222222222222_____888_
______8882222222222222222_____8888__
_______888822222222222______888888__
________8888882222______88888888____
_________888888_____888888888_______
__________88888888888888____________
___________8888888888_______________
____________8888888_________________
_____________88888__________________
______________888___________________
_______________8____________________


سلاااااااااااام ب روی ماه مژده گلی
مرسی همه خوبیم خداروشکر
آوای گلمو از طرفم ببوس
الهام مامان محیا
5 آبان 92 18:24
سلام با زحمت های ما؟!
یه چیز جدید یاد گرفتم بذار بهت بگم فاطی جون...
به جای اینکه از طرف بخوایم از راست کلیک در بیاره تا عکس رو برداریم میتونیم بگیم بره از مدیریت وبلاگ قسمت عکسهای آپلود شده آدرس عکس رو برامون بفرستهبه همین راحتی

کاشف: مامان الی
بگو آفرین

حالا عکسهای دیروز محیابانو رو برام بفرست ببینم یاد گرفتی؟



یا روح القدس!!
تو اینارو از کجا یاد میگیری؟
ب پاس خدمات ارزنده ی شما در ارتقای دانش نی نی وبلاگیها منم میام یادت میدم چطوری توی جواب شکلک بذاری
الهام مامان محیا
5 آبان 92 18:25
راستی پس عکس مامان فاطمه رو کی میبینیم؟
زود باش منتظریم


ای الهام گلی.....تا محیا هس دیگه کی از ما عکس میگیره؟همه دوربینا ب سمت محیاس
الهام مامان محیا
5 آبان 92 18:28
راستی فانی واو آپلود کرد...
ولی فوتو باکس اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیست !
چه کنیم


ایول
خوشم میاد بالاخره تونستی
"کار نشد نداره" فوتو باکسم درمقابل تو کم میاره و کوتاه میاد
مامان لي لي
6 آبان 92 4:51
سلام ماماني
خوبي ، محيا جونم خوبه ببوسش


سلام عزیزم
مرسی از مهربونیت
مامان محیا
6 آبان 92 13:48
نه قربونت برم یه دونه دیگه کامنت گذاشته بودم که توراه حتما گیر کرده




والا هیچی بعید نیس،از این ب بعد باید از نی نی وبلاگ رسید بگیریم برای هر کامنت

چی نوشته بودی فرزانه جون؟

مامان لي لي
6 آبان 92 15:16
خداييش سخته
مامان محیا
6 آبان 92 15:30
در مورد اینکه این بلا گرفته ها خودشونو پیش باباهاشون لوس میکنند و زبون میریزنند ولی متنش دقیق یادم نیست


مامان آوا
6 آبان 92 15:40
سلام مامانی جون خوبی عزیزم؟
چه خبرا؟اوضاع .احوالات چطوره؟خوبی گلی نازگل خانوم چطوره؟امروز ایذه حسابی بارون اومد خیلی خوش گذشت اولین باروت توی پاییز امسال بود
رامشیرچطور هوای اونجا که فک نکنم حالا حالاها بارونی بشه


سلام عزیزم
به به خوشبحالتون
نه بابا اینجا هنوز از این خبرا نیس،چند روزیه هوا دم کرده فک کردیم ممکنه بارون در راه باشه اما ظاهرا بارونش سهم شمال استان و هوای دم کردش سهم ما جنوب استانیها شده
مامان لي لي
6 آبان 92 15:58
بعضي وقتا كه حرصم و درميارن
ميگم مرد ميخوام كسي دوشب تا صبح بيدار بمونه و صبح بره سركار و.....
من يك سال و... همين شده زندگيم


واقعا خیلی خیلی سخته
خدا قوت عزیزم
مامان لي لي
6 آبان 92 15:58
بوس به محياااااااا جون و مامان گلش😘


مرسی از لطفت عزیزم
مامان نرگس
6 آبان 92 19:32
چه خوشگل شده این دختر
واقعا فقط یه خنده میتونه دنیای مامانا رو عوض کنه....قربون خنده هات عزیزم


آااای گفتی
مرسی از لطفت عزیزم
خاله شهلا(مامان دانیال)
7 آبان 92 21:16
فاطمه جان آفرین به این روحیت؛وقتی به وبلاگت سر میزنم و نوشته هاتو میخونم دوست دارم دوباره بچه دار بشم


مرسی شهلاجون
جالب اینجاس ک چند شب قبل بابای محیا میگفت اینقدر از محیا عکس نگیر،برا خودت میگم!!!پرسیدم چرا؟گفت چند سال دیگه ک محیا بزرگ بشه میای عکساشو نیگا میکنی میگی دلم برا اونروزا تنگ شده و بچه میخام،منم ب هیچ وجه حاضر نیستم دوباره بچه دار شیم!!!!!
حال کن ک تا کجای قصه رو خونده
مامان لي لي
8 آبان 92 0:12
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
براي دخمل نازم و مامان مهربونش


مرسی عزیزدلم
مامان حنانه زهرا
9 آبان 92 3:29
فدای خنده های نازت که کوهی از انرژیه


مرسی خاله ی نازنینم
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:18
خنده بر هر درد بی درمان دواست
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:19
قربون مادرا برم که اینهمه سختیو با یه لبخند فراموش میکنن
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:20
چقدر قبلا صمیمی تر بودن
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:20
خدا سایه باباشو از سرتون کم نکنه