محیا در نقش منکرات!
میگن "دختر هوویِ مادره"!!!با این تجربه ی کمی ک توی دختر داری دارم،داره بهم ثابت میشه!!
از دست این شیرین عسل خانوم مگه میتونم دست ب وسیله ای بزنم؟فوری مثه برق و باد خودشو میرسونه و وسیله رو چنگ میزنه و ازم میبره!
از ترست جرات ندارم دست ب موبایل و لپ تاپ بزنم
جدیداً هم علاوه بر ایفای نقش جاروبرقی توی خونه،ایفای نقش منکرات رو هم برعهده گرفتی!کافیه بابایی دستمو توی دستش بگیره یا سرمو بذارم روی پاهاش،هرجای خونه ک باشی انگار بوی لاو ب مشامت خورده باشه یهو ظاهر میشی....لب بالاییتو میدی بالا،چشاتو میبندی و میای سراغمون و دستشو ازم دور میکنی و خودت میشینی بغلم
الهی مامان فدات شه ک مامانو فقط واسه خودت میخوای
هرچند توی این سن وسایلی ک بتونی توی پارک ازشون لذت ببری خیلی محدودن.اما از بین همونا از "تاب" بیشتر از همه خوشت میاد و وقتی میریم پارک یه تاب دربست خودت میشهبچه های دیگه هم از اینکه میبینن با این سن کم روی تاب چه ذوقی میکنی و میخندی خوششون میاد و اصراری نمیکنن ک زود جاتو عوض کنی.دو شب قبل خاله شهلا(دوست مامانی) یه تاب واست فرستاد.از تجربه ی "پارک در خانه" حسابی ذوق کردی.دست خاله درد نکنه ک محیامو خوشحال کرد.
پ.ن:اینروزا ک برای تایپ سوالات و فعالیت توی انجمن دبیران زبان و ب روز کردن وبلاگ محیا و وبلاگ کاریم و... استفادم از لپ تاپ بیشتر از قبل شده،علاقه ی محیا ب لپ تاپ واقعا داره مشکل ساز میشه.اگه راهکاری دارید ممنون میشم راهنماییم کنید