محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

اندر احوالات پاییزی ما!

1392/7/19 21:31
957 بازدید
اشتراک گذاری

پروانه

ب شخصه فکر میکنم اگه بوته ی آزمایش یعقوب و لقمان عوض میشد و در شرایط مادرانه ی ما قرار میگرفتند،هم یعقوب صبرشو از دست میداد و هم لقمان ادبشو!smilies1

اندر احوالات پاییزی

باد پاییزی ب جز حس و هوای عاشقانه ش،ارمغان دیگه ای هم داره ک اصلا خوشایند نیست.اونم مرکب سواری دادن ب ویروسهای مختلفه!

دو-سه روزی میشه ک سرما خوردم و علیرغم تمام اقدامات امنیتی-سلامتی از قبیل اسفند دود کردن و گذاشتن پیاز در اقصی نقاط خونه و ..... محیا خانوم هم داره علایم سرماخوردگیو نشون میده!

اندر احوالات پاییزی ما
دیالوگهای ویروس دار مادر و دختر:

محیا:سرفه

من:آخیییی دردت ب جونم عزیزدلم

محیا:سرفه الکی

من:مامان فدات شه عسل مامان

محیا:بازم سرفه الکی

من:قربونت برم دخترگلم

محیا:سرفه ی الکی با تلاش بیشتر

من:دورت بگردم نفس مامان

محیا:کماکان فیلم سرفه

من:محیاجان،عسلم بسه عزیزم

محیا:همچنان در جو فیلم بازی کردن و تک سرفه الکی

من:محیا،مامان گلوت پاره شد بسه دیگه!!smilies1

اینم نتیجه ی محبت زیاد!smilies1

هندونه خوری

خدارو شکر فعلا سرماخوردگی هردومون شدید نیس.اصلا دوست ندارم کار محیام ب آنتی بیوتیک بکشه.کم اشتها شده و بعد از حموم اصلا حاضر نمیشه سرشو خوب خشک کنم یا سشوار بکشم.کلاه هم ک اصلا نباید حرفشو زد!خلاصه جریاناتی داریم با این دخمل
smilies1

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان محیا
16 مهر 92 13:51
ای محیای بلا گرفته بدو آپیدم با دوتا پست
مامان فاطمه کوچولو
16 مهر 92 21:38
هر کودک ، گلدانی ست که از زیباترین گل های معطر ، خانه ها را به نزدیکت ترین بهارها گره زده است . عزیزم روزت مبارک



مرسی عزیزم
این روز ب فاطمه گلی هم مبارک باشه
الهام مامان محیا
17 مهر 92 8:28
به به گل دختر
خوبین عزیزان؟
ادم مدرسه که بره هزارتا ویروس جور واجور دورش رو میگیرن...
امیدوارم بخیر بگذره و محیا گلی شاملش نشه
راستی پس پیام تبریک من واسه روز کودک چرا تایید نشده؟؟!!!

سلااااام خوووب
آره دیگههههه وقتی توی یه روز حداقل با صدنفر آدم سروکار داشته باشی ریسک مریضی بالا میره
ماشالله مگه این وروجکها میذارن آدم با خیال راحت بشینه پای نت و کامنت تایید کنه؟الانم از خوب بودنش سواستفاده کردم
مامان آوا
17 مهر 92 10:48
سلام مامن گلی خوبی؟

محیا جونم چطوره؟

خانوم گل ممنون از محبت زیادت که خیلی اومدی و در نبود ما بهمون سرزدی و جویای احوالات ما بودی.

چقد من این شیرین کاریهاشون دوست دارم حالا بزار بزرگتر بشه ببین چه چیزای میگه و چه کارایی میکنه.

هم استانی مهربونم اینقد از عروسی وحول ولای اون خسته شده بودم که اصلا نای راه رفتن نداشتم آوا جون هم که انگار توی اونشب یه ساله شده بود حسابی اذیتم کردو همش توی بغلم بود.از کمرددرد نابریدم واز خستگی ودرد خواب به چشمم حروم شده بوداینم از مزایای عروسی خاله

عکسهای زیادی از آوا نگرفتم اونقد نق زد که توی همه ی عکساش در حال اخم کردن بود.ببینم اگه بقیه خاله ها ازش عکس انداخته باشن عکساشو میزارم

میبوسمتون به امید دیدار مواظب محیا جونم باش توی این سن تعداد دفعات سرماخوردگیش زیاده


سلاااااام ب روی ماهت عزیزم رسیدن بخیر

ایشالا همیشه ب جشن و شادی

وای توروخدا فک میکردم دیگه توی سن آواگلی مهمونی رفتن راحت باشه،ظاهرا همچنان باید با این وروجکهای شیرینمون مهمونی با اعمال شاقه رو تجربه کنیم

آوا جون با اخمشم قشنگه


مامان مریم
17 مهر 92 15:14
این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند، ای کاش همیشه در چهره هایتان باقی بمانند!
محیای قشنگم روزت مبارک



مرسی خاله جون
ب مهتاب گلی هم مبارک باشه
مامان نرگس
17 مهر 92 17:40
عزیزم که سرفه های الکی میکنی خالهههههه
مامانا حسابی مراقب خودتون باشین تا خوشگلا مریض نشن


مرسی نرگس جون
آدرس وبلاگتو نذاشتی چر؟!؟
مامان اسما
18 مهر 92 4:01
قربون محیای شیطونم برم خدانکنه سرمابخوری خاله فاطمه جون خیلی مواظب باش عزیزم وای که چقدر ناز شدی دخترکم فدای خنده هات


مرسی عزیزم
شما لطف داری
چشممممم
مامان آوا
18 مهر 92 14:55
سلام دوست خوبم.
خوبین؟سلامتین؟
اوضاع واحوالتون چطوره؟سرماخوردگیتون بهتر شده؟
انشالله رفع کسالت بشه.
روی ماه محیا جونمو ببوس


مرسی گلی خدارو شکر هردو بهتریم
واسه آواگلی
واسه مامان آواگلی
مامان محیا
18 مهر 92 16:44
کجایی پس محیاجون چرا نمی آیی پیشمون؟؟؟؟؟؟؟خاله به قربون اون خنده هات بره


سلام فرزانه جون
دیروز اومدم کامنت هم گذاشتم.رد پام نمونده؟؟
الساعه دوباره میام
مامان محیا
18 مهر 92 22:32
سلام فاطمه جون متاسفانه کامنت دیروزت به من نرسید من هم خیلی تعجب کردم که چرا با دوتا پست جدید برام کامنت نزاشتیخب چیکار کنم دیگه به کامنت هات عادت کردم


مامان آوا
18 مهر 92 23:24
خدایا پشت این فاصله ها خانه ای هست که یک دوست در آنجا دارم هرکجا هست............... به هر فکر............. به هر کار......... به هر حال... عزیزاست خدایا تو نگهدارش باش
بهار مامانه برسام
19 مهر 92 21:58
گلم شرمنده کوتاه مینویسم آخه برسام شیطونک نمیزاره بیام با دل سیر پشت سیستم بشینم و با شما دوستای گلم ارتباط داشته باشم
الان یه لحظه کامنت هام رو چک کردم سوالت رو دیدم
گل نازم به آدرس زیر مراجعه کن و اگه بازم سوالی بود من در خدمتتم
http://barsame_maman.niniweblog.com/post199.php
دخمل گلمون رو از طرف من ببوس
فعلا

مرسی عزیزدلم.دشمنت شرمنده باشه
رفتم خوندم مرسی از لطفت
منصوره مامان زهره
20 مهر 92 16:40
ای جانم خاله کلی خندیدم با این شیرین کاریت!
ان شالله مامانی و گل دختر زود زود خوب بشن و دیگه رنگ مریضی رو نبینن


انشالله،ممنون از لطفت
بهار مامانه برسام
20 مهر 92 23:06
گل نازم خوبی
محیا عسلی ما چطوره خوبه انشاالله
هزارماشالله خیلی نانازیه این دخملی منکه عاشق خنده هاشم انشاالله همیشه تنش سالم و لبش خندون باشه و عاقبت به خیر و خوشبخت بشه.
خانمی میبینی چه جالب شده یه بنده خدای معلوم الحالی مدام میاد منو تهدید میکنه که نباید به مامانا کمک فکری بدم و نباید بهشون راهکار پیشنهاد بدم و نباید شربت مولتی ویتامین سندروس رو به کسی معرفی کنم وگرنه چنین میکنه و چنان...میبینی تو روخدا بعضی ها چقدر بیمار و بیکارن البته من حدس میزنم کی باشه و اصلا این بنده خدا تعادل روحی نداره خدا شفاش بده ولی دیگه این بار مجبور شدم تویه یه پست جوابش رو دادم شرمنده .....یه کم ناراحت بودم باهات درد و دل کردم
مرسی گلم که همیشه به ما قوت قلب میدی و با حضورت به من امید میدی
دوستتون دارم خیلی زیاد
محیا عسلی ما رو از طرف من حسابی بوس بوسی کن گلم

سلام عزیزم مرسی از لطفت
واقعا چ آدمهایی پیدا میشنمرسی ک مثل همیشه مهربونی
الهام مامان محیا
21 مهر 92 19:57
فاطمه جون سلام خوبی ؟ محیا گلم خوبه؟هر وقت فرصت داشتی بیا در مورد اموزش زبان انگلیسی به بچه ها از کودکی نظرت رو بگو؟ از کی شروع کنیم؟ با کدوم وسایل آموزشی ....؟؟؟؟


سلام عزیزم.باشه گلی حتما میام
مامان فاطمه کوچولو
21 مهر 92 20:32








جواب کامنتای قشنگت رو زیر اونها در وب دخملی دادم. خوشحالم کردی


مامان آوا
26 مهر 92 10:25
بههههههههههههههه
سلام خانوم کم پیدا
کجایی بابا
نیستت؟
محیا جونم چطوره؟خوبه؟
خودت خوبی؟ببوسسسسسسسسش عزیزمو
خصوصی گذاشتم برات عزیزم


سلاااااااااااااااااام
مرسی گلی
چشمممم الان چک میکنم
مامان حنانه زهرا
1 آبان 92 6:24
وروجک نازم ماشالله چه خوشگل شده قربونش برم. ای خدا سرفه های الکی بچه هام دمار از روزگارما مادرا درمیاره
مامان لي لي
6 آبان 92 14:21
گلم من وزارت نفت مشغولم از سال٨٦

شما دبير زبان هستي اگر اشتباه نگفته باشم


آفرین
کاملا درست گفتی
مامان لي لي
6 آبان 92 14:25
چون اوا شب ها تا صبح بيداره و روز ها خوابه
از مهد شركت نميتونم استفاده كنم چون دلم نمياد طفل معصوم و خواب زده كنم
مهد كودكم أصلا براي بچه هاي زير سه سال خوب نيست تأثير رواني بدي در بزرگسالي به همراه داره
اوا از صبح تا زماني كه من برسم خونه پرستار داره
البته فقط دو ساعت به دوساعت شير خشك اوارو اماده ميكنه و بهش ميده و در صورت لزوم پوشكش و عوض ميكنه تمامي كارهاي اوا با خودمه از لباس شستن و حمام كردنش و ناخن گرفتنش تا پختن غذاش و....

آره منم کاملا موافقم ک زیر سه سال خیلی زوده برای مهد رفتن
خدارو شکر ک تونستی پرستار خوب پیدا کنی
ولی با این برنامه خوابی ک آوا گلی داره شما خیلی اذیت میشی
مامان مریم
11 آبان 92 15:00

شیطونک ..!از طرف من حسابی بچلونشششششش...
خیلی مواظب دخترکم باشینا نبینم مریض شه


چشششششمممم خاله جون
تمام اقدامات امنیتی رعایت میشه