محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

باز آمد بوی ماه مدرسه!!

1392/7/19 21:32
742 بازدید
اشتراک گذاری

مهرماه

سال اول تدریسم همه چیز راحت بود!مجرد بودم و بدون مسئولیت زندگی،فقط ب کارم میرسیدم.

سال بعد دانشجو شدم.کارم سخت تر شد.تعلیم و تعلم در کنار هم!!

بعد از ازدواج شرایط عوض شد.مسئولیتهام سنگین تر و توقعات بیشتر شد.اما با برنامه ریزی و لطف خدا و کمک همسرم تونستم از عهده ی کارها بربیام.امسال با وجود محیاگلی بازم کارم سنگین تره!

محیا و موبایل محمد

متاسفانه یا خوشبختانه از اون دست معلمهای پرانرژیم ک تمام نیرومو صرف دانش آموزا میکنم و میخوام کارمو ب بهترین نحو انجام بدم.با نزدیکتر شدن مهر،شمارش معکوس منم شروع شده!

محیا و لپ تاپ

خدارو شکر بابای محیا خیلی هوامو داره و همه جوره حمایتم میکنه.اما ب محیام ک نگاه میکنم بغضم میگیره.کارمو دوست دارم اما چطور میتونم روزی شش ساعت محیامو نبینم.مگه میشه روزی شش ساعت نفس نکشید؟منی ک اینقدر ب محیام وابستم چطور ندیدنشو تاب بیارم؟اگه گلکم گریه کنه کی میتونه مثه من آرومش کنه؟چی جای آغوش مادرو براش پر میکنه؟

خدایا،تو از تواناییها و ضعفهای من خبر داری،کمکم کن بتونم از عهده ی مسئولیتهای مقدس و سنگین مادری و معلمی برییام.کمکم کن حقی بر گردنم نمونه و ن ب محیام ظلمی بشه و ن ب دانش آموزام.ب وقتم، ب کارم برکت بده.خدایا امیدم ب لطف توئه ک مثه همیشه یاریم کنی و تنهام نذاری.

پ.ن1:روز میلاد امام رضا(ع) دندون چهارم نفسم هم جوونه زد.مبارکت باشه شیرین عسلم.

پ.ن2:دندنمو عصب کشی کردم.خدا پای هیچ بنی بشر ایرانی رو ب دندونپزشکی باز نکنه ک هزینه هاش نجومین!!فقط یه دندون شد400تومن!هنوز مونده پرکردن و روکش!!درد دندون یه طرف،درد هزینه هاش یه طرف!!چشمک

پ.ن3:هنوز گوشیمو نبردم تعمیر و فعلا عکس جدید از محیاگلیم ندارم.اینا هم ک گذاشتم از آرشیوه!!

پسندها (2)

نظرات (21)

مهدیه ( مادر دختری)
27 شهریور 92 11:45
بله خانوم! همینه! دندون پزشکم نشدیم! والا حالا نونمون تو روغن بود!
ماشاالله به خانوم پرتلاش پر انرژی!
منم معلم بودم و زمانیکه نی نی دنیا اومد کارمو ول کردم
آخه رسمی نبودم!


آره والااااا
نی نی ک بزرگتر شد میتونی برگردی
مامان محیا
27 شهریور 92 14:16
عزیزم شغل شریفی داری من بهترین شغل رو معلمی میدونم و صبر و حوصله ی خیلی میخواد که اینم من فاقدشمغصه نخور میتونی محیاجون رو به یه ادم مطمئن مثل مامانت بسپری یا یه پرستار خوب واسش بگیری .درمورد دندون که حرفشو نزن یک ماه اسیر دندونامم دیروز نوبت داشتم رفتم دیدم دکتر نیست به منشی گفتم نمیتونستی زودتر بهم بگی که دکتر نیست گفت صبح تا حالا شماره تونو میگیرم اما جواب نمیدید گفتم خب دیروز شما باید تماس میگرفتید خلاصه وقتم گرفته شد حالا باید برای هفته ی دیگه وقت بگیرم یکی از دندونا ی دیگه هم تازه عصب کشی میخواد که عاجزم از عصب کشی تازه دندون عقلم هم باید بکشمحالا حال منو دیدیپولش هم نگو که سرسام آوره 100 هزار تومان میگیرن دندون بکشن فبها به پرکردن


امان و صد فغان از دندون درد و عوارضش!!
ما ک اینقدر اذیت شدیم باید خیلی حواسمون ب دندونای محیاهامون باشه ک سالم بمونن
مامان آوا
28 شهریور 92 1:18
خدایا؛
پشت این فاصله هاخانه ای هست که یک دوست در آنجا دارم،هر کجا هست......
به هر فکر،
به هر حال،
به هرکار،
و به هرسو،
عزیزاست خدایا تونگهدارش باش
سلام مامانی خوبی؟دخملی نازمون چطوره؟دیگه باید عادت کنه بع از چند روز هم واسه شما عادی میشه هم محیاجون

سلاااام مامان آوای گل
آره سختیش همون اولشه
الهام مامان محیا
29 شهریور 92 10:44
سلام
فاطمه جون مگه نمیبری مدرسه محیا رو؟؟کی نگهش میداره؟؟
ایشالله از پس اش بر میای.
تو میتوووونی
وای من هنوز دندونم رو پر نکرده میگه جاش باید خوب شه
میبینم که محیا هم چشم از موبایل برنمیداره!!

سلاااام عزیزم
ن دلم نمیاد اول صبح بیدارش کنم.دنبال راهیم ک کسی بیاد خونه پیشش.ترجیحا آشنا!
ما مادرا مکافاتی داریم با دندونامون
مهدیه ( مادر دختری)
29 شهریور 92 11:03
نه بابا تازه تو رشته ی ما یه عاااااااااااااااااااالمه نیروی جدید استخدام کردن که بیشترشون هم فعلا بیکارن و نشست دارن!
به ما دیگه نمیرسه!


مامان حلما
29 شهریور 92 13:40
سلام مامانی
با پشتکاری که داری هم میتونی به محیا جون برسی و هم به تدریس که مورد علاقه ات هست.
ایشاالله دندونت هم زودی خوب بشه .
منم خیلی تدریس رو دوست دارم و ازش لذت میبرم باورت میشه نزدیکای مهر که میشه همش خواب کلاس و مدرسه و دانش آموزانم رو میبینم .حالا اگه مرخصی زایمان شش ماهه باشه از 26 مهر باید برم و اگه نه ماهه باشه تا دیماه آفم خدا کنه نه ماهه باشه اموزش و پرورش هم که رفتم میگن هنوز هیچ دستوری مبنی بر نه ماهه شدن برامون نیومده و فعلا شش ماهه است با وجود علاقه زیادم به تدریس ولی دوست دارم نه ماهه باشه تا حلما جون یه کم به غذا بیفته و وابستگیشم به شیر کمتر بشه بعد برم.


آره هنوز از وعده ی نه ماهه شدن خبری نیس
خداکنه تا26مهر تصویب نهایی و ابلاغ بشه
مامان فاطمه کوچولو
31 شهریور 92 23:48
سلام مامان محیا جون. خیلی شرمنده که نشد رفتنمو خبرتون کنم اما توی حرم که بودم اصلا شماها دوستای خوبم را فراموش نکردم.
دلم براتون یه ذره شده بود. ب
متشکرم که در نبودم سر میزدی. این از خوب بودنته گلم. امیدوارم خودت و کوچولوت و تمام خوبیهات همیشه بمونید و در پناه حق باشید
روی ماه دخترکم را ببوس. خیلی ماهه این کوچولو



سلام عزیزم زیارت قبول
رسیدنت بخیر
ممنون از لطفت
الهام مامان محیا
1 مهر 92 10:47
آغاز سال تحصیلی جدید مبارکت باشه فاطمه جون
امروز چطور بود؟؟؟؟
راستی نظرت در مورد اموزش زبان انگلیسی به نی نی ها چیه؟
your baby can read چطوره؟؟؟


سلاااام عزیزم
روز خوب اما پرتنشی بود.بدجوری درگیر مرتب کردن برنامه ی مدرسه هامم.سه تا مدرسه م ک دوتاش با هم تداخل دارن و....
درمورد آموزش زبان ب نی نی و ...سرفرصت میام کامل دربارش با هم میحرفیم
مامان محیا
1 مهر 92 13:42
سلام فاطمه جون روز اول مدرسه ورفتن به مدرسه خوش گذشت؟محیاجونی رو چیکارش کردی؟ بهونه ی مامان خوشگلشو نگرفت؟


سلاااااام عزیزم
یه دنیا ممنون از اینکه ب فکرمون بودی
موند پیش باباش،اونم فرهنگیه(معاون)شیفت مخالف هم کلاس گرفتیم و فقط دو روز برنامه ی من ب هم ریخته و هم شیفتیم ک اینروزا سرگرم جمع و جور کردنشیم ک شاید بشه مدرسه رو عوض کنم
دختر خوبی بود ولی آخرش کمی بی تابی میکرد.منم ک تموم مدت دلم و فکرم پیشش بود
بازم ممنون از لطفت
مامان محیا
2 مهر 92 14:07
خانم خانما دیگه رفتی سرکارو دیگه سراغ مارو نمیگیری؟خب ماکه خونه داریم چیکار کنیم دلمون میتنگه واستون


عزیزمــــــــــــــی شدید
باور کن منم دلتنگتون شدم،روزای اول مهر گرفتاریش بیشتره
برنامم ک درست بشه بیشتر میام
مامان فاطمه کوچولو
2 مهر 92 22:38
سلام عزیزم. خوبید ؟ حال دختر کوچولوت چطوره. دیروز هم اومدمک وبت اما قسمت نظراتت باز نکرد عزیزم. دلم براتون تنگ شده بود. پس شما شغل شریف معلمی را دارید


من از بچگی عاشق خانم معلما بودم و دوست داشتم معلم شم اما قسمت این نبود و حالا هم البته از نویسندگی و کار در کتابخونه راضیم


روی ماه دختر گلت رو جای من حتما ببوس


راستی آغاز سال تحصیلی جدید هم به شما تبریک می گم گلم






سلام ب روی ماهت عزیزم


خدارو شکر خوبیم

به به خوشبحالت ک سروکارت با کتاب و وکتابداری.من واقعا عاشق کتابم خداروشکر ک از کارت راضی هستی
مامان محیا
3 مهر 92 20:28
سلام اینو بخونید:

البته من ننوشتما یکی برام فرستاده

ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس

http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید....

به ده نفر فذستادی؟واقعا شد؟

مامان اسما
5 مهر 92 13:57
هزارماشالا به این دخمل شیطون وناز مامان محیای عزیزمرسی که بهمون سرزدین باافتخارلینکتون کردم شماهم اگه دوست داشتین مارولینک کنین


با افتخار لینک شدید
خوشحالم ک ب جمع دوستام اضافه شدید
مامان مریم
6 مهر 92 17:06
غصه نخور خانوم معلم...با توکل بخدا کارتو ادامه بده ..مطمئن باش محیا بزرگ که شد به اینهمه همت مادرش افتخار میکنه...هر کاری سخته ولی ارزششو داره ..محیام یه روز از آب و گل درمیاد اونوقت یه مامان شاد و فعال و موفق میخواد


ممنون عزیزدلم
حرفات خیلی مایه ی دلگرمین.مرسی گلی
مامان آوا
7 مهر 92 15:03
دوستتوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون داریم


مااااااااااااااا بیشتر
مامان آوا
8 مهر 92 17:34
سلام هم استانی من خوبی؟
کجایی عزیزم خبری ازت نیست محیا جونم چطوره ببوسش واسه خاله ش


سلااااااااااااااااام ب مامان آوای گل و هم ولایتیم
بالاخره اومدم
مامان حنانه زهرا
10 مهر 92 13:24
عزیزم سال پرکاری پیش رو خواهی داشت با محیا ومدرسه
وای دندون گفتی وکردی کبابم


آره
این درد مشترک همه ی مادراسآخه ارمغان بارداری و شیردهیه
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:15
وای امان از دندون پزشکی
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:15
انشالله این دوران هم میگذره
مادر امیدوارمادر امیدوار
25 شهریور 98 6:16
موفق باشی😘