شانزده ماهگی محمدحسام.😘
گل پسر فرفروی من ۱۶ ماهگیشو هم بسلامت و با یه عااالمه شیرینکاری و شیطنت پشت سرگذاشت.😘💖
۱۶دی دندون نیش سمت چپت جوونه زد.واسه این دندون خیلی بداخلاق شده بودی،در عجب بودیم از اون حسام خندون و شاد اینهمه حجم بدخلقی بعید بود!😆تا اینکه بابا متوجه ی جوونه زدن دندون نیشت شد.۳بهمن هم دندون نیش سمت راستتو کشف کردم.😘😘 مبارک باشه جناب عششششق.😘😚
ب تقلید از محیا کتاب میاری و میشینی کنارم و با تنها واژه ی پرتکرارت کتاب میخونی:دَ....دَ😀💖
با خودکار روی کاغذ خط خطی میکنی و میگی دِ .....دِ بر وزن چشم چشم دو ابرو😀😘
یعنی کلا یه ”ماما“ میگی و یه ”د“ و کل اموراتت میگذره!😂😘
آها از اتاق فرمان اشاره میکنن که یه ”تاااا تاااا“ هم میگی،یعنی تاب تاب عباسی!😁😘
اتل متل هم بازی میکنی ولی نمیذاری شعرشو کامل بخونم و از همون قسمتش ک با کشیدن انگشت روی لب، صدای موتور میاد و قلقلک آخرش(ابداعی) خوشت میاد!!!😂😚
جدیدا با محیا کل کل میکنی!!یعنی وقتی چیزی میخای و بهت نمیده،یا وسیلشو از دستت میبره جیغ میزنی و دعوا میکنی و دعوارو ادامه میدی!!هِی راه میری و میگی دِدَ و چندتا حرف نامفهوم با داد.....بازم یه دِدَ میگی و با داد غُر میزنی!!😂😘
من و محیا ک از خنده ریسه میریم،ول کن هم نیستی!!آخرش خودتم خندت میگیره و میخندی و قضیه ختم بخیر میشه!😁❤❤
وقتی بهت چیزی بگیم و مخالف باشی سرتو چندبار به چپ و راست تکون میدی و میگی نَــ😍
بعضی دستورات ساده رو متوجه میشی و انجام میدی.مثلا هویج یا سبزی بهت میدم میگم ببر واسه برفی!میبری دم در هال و صدا میزنی:دَ... برفی ک میاد جلوش میگیری و تا میخاد بخورش ازش میبری!!😂جالبه ک برفی هم ول کنت نمیشه و دستتو دنبال میکنه ک ازت ببره!!دیگه مجبور میشیم خودمون یه غذا ب برفی بدیم و اینبار مواظبت باشیم ک غذاشو ازش نبری!(کاری ک اغلب انجام میدی!!😀)
یا اینکه بگم فلان چیزو بده ب بابا یا محیا،اگه خودت اونو بعنوان حق گمرک قبض نکنی،میبری و ب صاحبش میرسونی.😉😚
لباسامونو میشناسی و وقتی رختارو از حیاط جمع میکنیم و میاریم تو،هرلباسیو ب صاحبش میدی!😁😚
بعد از شکسته شدن پام خیییییلی بیشتر از قبل ب بابا وابسته شدی و وقتی ببینی لباس بیرون تنشه،مثه کوالا میچسبی بغلش و ازش جدا نمیشی!😁😘
وقتی چیزی بخای دست محیارو میگیری و میکشونیش طرف اون وسیله!وقتی هم ببینی محیا داره لباس مدرسه میپوشه،دستشو میگیری،میبریش توی اتاقش و خودت مراقبی بیرون نیاد!تا میاد بیرون جییییغ میزنی ک برگرده توی اتاقش!😁😚
خلاصه فروانروایت داره جدی تر میشه،خدا رحممون کنه!😁💖
۳بهمن ساعت ۱۱و ۲۵ دقیقه ی شب،برای اولین بار بابارو صدا زدی و گفتی بابا و رفتی بغلش.😘😘😘دیگه بعد از اون بابارو مرتب صدا میزنی.😚😘
محمدحسامم،گل پسر شیرینم من در کنار تو و محیا پر از حسِ نابِ عاشقونم.💓😘😍