محیایِ کلاس اولیِ ما😘😚
عشق شیرین زبونم،محیای ماه من😘با کلاس اولی شدنت،بازیهاتم رنگ و بوی دیگه ای گرفتن.😘😘
جدیدا وقتی مثلا داری کتاب میخونی یا معلم بازی میکنی و ب شاگردای خیالیت درس میدی.سعی میکنی کتابی صحبت کنی!عاااالی صحبت میکنی.گاهی از یه اصطلاحاتی استفاده میکنی ک ما حسابی تعجب میکنیم
تلفظ بعضی کلمات غلط اندازه و فکر میکنی برای کتابی شدن باید تغییرشون بدی.مثه صابان!!!هر چی هم میگفتم صابون درسته!میگفتی آره درسته ولی توی مدرسه باید بهش بگیم صابان!😀
یه سری موقع املا گفتن ب عروسکات متوجه ی یه واژه ای شدم ک روح و روان دهخدا بیامرز شاد شد از کشفش!!😆میگفتی:نمی تَـوانـَـوَم nemitavanavam!!😂😂😂😂هنوز ب درس ”و“نرسیده بودید و اینو از خودت میگفتی!😁 الهی من دورت بگردم عزیزدلم.عشق و نفسم😘😚
شیفت صبح واسه بیدار شدن اذیت میشی و اذیت میکنی!😆یه سری میگفتی خدایا آخه چرا شیفت صبحو آفریدی؟؟!!😁گفتم محیا خدارو شکر کن شیفتت چرخشه و هفته ی بعد ظهری!عماد پسرخاله همیشه صبحه!گفتی بیچاره عماد دیگه چقدررر بدبخته!!!😅😀💖
علاوه بر شب زودتر خوابیدن،واسه تشویقت ب بیدار شدن صبحانه شیفت صبحو چیزایی ک دوست داری آماده میکنم:شیرکاکائو با کیک،جگر گوسفند،دل مرغ،سیب زمینی سرخ کرده با سس،نخود آبپز و ....
خانم کریمی سلطان مشق و تکلیفه!😀جوری ک فقط ب نوشتن بسنده نمیکنه و گاهی میگه روانخوانی تمرین کنن و تا شب ویس بفرستید بشنوم چطور میخونن!😁 واقعا معلم دلسوز و نازنینی هستن.😘
محیاگلیِ منم واقعا با اعمال شاقه مشق مینویسه!با وجود حسام!💖😀
میخاستم مثه مامان ساره جون عکس مشق یک ماهتو بذارم اما واسه دیماه ۵۰ صفحه بود!!😀لذا ب این چندتا عکس بسنده کردم.😉
باشد ک یادگار بماند!😀😘
محیای عزیزم،خیلی خیلی خیلی عاشقتم خوشگل شیرین زبونم😚😘😚😘