پایان دهه اول محرم ۹۸
شام غریبان همیشه دلگیر و پرماتمه!مخصوصا اگه داغدارِ یه عزیزِ سفرکرده باشی!😔💔
شام غریبان امسال،من و محیا همراه دایی منصور رفتیم سرمزار بی بی!خاله ها بودند و شمع روشن کردیم.
یه هیئت عزاداری هم طبل و سنج و دمام آورده بود و همونجا آهنگ عزای حسینی زدند.
تاسوعای امسال هم طبق معمول هرسال،از شب قبلش رفتیم خونه ی بابابزرگ.برای ناهار تاسوعا دوتا گوسفند قربانی کردند و روضه داشتند.همه ی عموها و عمه ها از شب قبل جمع شده بودند ک کمک کنند. هرچند بخاطر حسام،کاری از دستم برنمیومد و بابا میگفت خودم بجات کمکشون میکنم،ولی شب و روز خیلی خوبی رو کنارشون گذروندیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی