در مسیر شهرکرد-مرداد ۹۸
سفر تابستونی امسالمون با کلی آره و نه شروع شد!!😀
دلمون مشهد و زیارت حرم امام رضا(ع)میخواست،اما نمیدونستیم حسام هم مثه محیا خوش سفر هست یا نه!😉
واسه همین تصمیم گرفتیم بریم شهرکرد،اگه حسام خوش سفر بود و توی مسیر اذیت نکرد،سفرمونو ادامه بدیم ب سمت مشهد. در غیر اینصورت یه هفته ای چهارمحالو بگردیم و برگردیم خونه!
محیا حسابی ذوق سفر داشت و دعا دعا میکرد مشهد هم بریم.اینقدر ذوق داشت ک شب ساعت ۳ بزور خوابید!😀من ک حتی ۱دقیقه هم نخوابیدم و مشغول آماده کردن وسایل و تجهیزات سفر بودم!😉
مرغ عشقها و خرگوش محیارو ب آقای خمیسی همسایمون سپردیم.
روز یکشنبه ۶ مرداد ساعت ۶ صبح از خونه زدیم بیرون.
صبحونه رو توی یه پارک توی قلعه تل صرف کردیم.
محیا مثه همیشه خیلی زود یه دوست پیدا کرد.😉 اسمش فاطمه بود و اهل همونجا بود.
ناهارو گندمان صرف کردیم.کنار یه چشمه ی تمیز و سررررد.
محیا حسابی آب بازی کرد.
بازم یه دوست پیدا کرد.😉اسمش حنانه بود ولی دوست داشت فاطمه صداش بزنن!همراه مادر و پدرش اومده بودند کنار چشمه پشم بشورند!ک واسه محیا خیلی جالب بود.
هوا عاااااالی بود و خدارو شکر هممون راضی و سرحال بودیم.😀😉
ادامه ی سفر در پست بعدی😉😘