محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

روستا-نوروز ۹۸

1398/1/13 7:23
535 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از باصفاترین جاهایی ک آدمای بامحبت و دوست داشتنی داره،روستاست.

هروقت میریم روستا با یه عالمه خاطره ی خوش برمیگردیم.اغلب هم محیا با چشم گریون برمیگرده و دوست داره بیشتر بمونیم.😀

محیا دو تا از این جوجه هارو انتخاب کرد و شدند جوجه های محیا.😉

اسمشونم گذاشت طلا و تیره.😍

قرار شد همونجا بمونن و ازشون نگهداری کنن،ولی جوجه های محیا باشن.😉

روز اول رفتیم کوه نزدیک روستا،بصرف چای.

شب تا حوالی ساعت ۳ بیدار بودیم و دورهمی پانتومیم و چشمک بازی کردیم و خوش گذروندیم.

و صبح با بوی خوش نون تازه بیدار شدیم.😍

مگه داریم خوش بوتر از بوی نون تازه در هوای صبحگاهی روستا؟😍😌

بقیه ی عکسای جوجه ها،ک حسااااابی محیارو سرگرم کرده بودن.

متاسفانه حسام زیاد سرحال نبود و احتمالا بخاطر دندون خیلی بی تاب بود و بیقراری میکرد.شب بزحمت خوابید و خیلی زود با گریه بیدار شد و خیلی بیقراری میکرد.

پسندها (11)

نظرات (4)

مامانیمامانی
13 فروردین 98 7:41
😘😘😘
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
13 فروردین 98 11:48
🌸🌸💖💖
فتانهفتانه
17 فروردین 98 11:10
سلام سال نو مبارک  چه عکس های زیبای امید وارم همیشه شاد و خوش باشید
مادر امیدوارمادر امیدوار
31 فروردین 98 9:22
روستا واقعا دلنشینه