دختر کوهِ نمک،دختر عزیزه.😘
دختر که داشته باشی انگار خودت را با دست خودت پرورش می دهی ... انگار مادری را از کودکی تجربه می کنی ... دختر است، از کودکی آفریده شده برای مادری، آن هنگام که عاشقانه موهای عروسکش را شانه می زند و قربان صدقه های مادرانه اش را نثار عروسکش می کند، لالایی برایش می خواند و به رویش می خندد ... دختر است، آفریده شده تا از کودکی از عزیزانش مراقبت کند، آن هنگام که خسته از مشغله های روزانه کنارت می نشیند و دست هایت را با دست های کوچکش نوازش می کند ... وقتی حتی نه پدر و نه همسر دردت را نمی فهمند،
به چشم هایت خیره می شود و می گوید: مامان چرا خوشحال نیستی؟! دختر که داشته باشی باید غمت را پنهان کنی، بغضت را فرو بری و بخندی، راحت با غمت می شکند ... او مادر آینده است باید یاد بگیرد صبور و آرام باشد .. هنوز بر این باورم خداوند زنی را که دوست داشته باشد تاج مادری بر سرش می گذارد، ولی ... آن هنگام که عاشق زنی باشد به او دختر هدیه می دهد ...😘😘
دیشب موقع خواب دستم بیرون از پتو بود و داشتم موهاتو نوازش میکردم.پتو رو کشیدی روی دستم،منو بوسیدی و گفتی:مامان میخام کاری کنم ک اینجا بیشتر از خونه باباحاجی بهت خوش بگذره!❤❤الهی مادر ب قربونت عزیزدلم💋💋
بغلم نشسته بودی.بوسیدمت و گفتم انشالله بزرگ بشی،دانشگاه بری،عروس بشی،مادر بشی.😘گفتی:ولی من بگم ها،من بچمو نمیشورم!!!😂پرسیدم پ کی اون طفلکیو بشوره؟!گفتی:شوهرم!!😂دورت بگردم الهییییییی که ب چیا فکر میکنی!😁😍
با هم دکتر بازی میکردیم.مثلا بچم مریض شده بود و اورده بودمش ویزیتش کنی!یهو وسط معاینه گفتی:برید یه دکتر دیگه!!!پرسیدم:آخه چرا؟؟؟ گفتی:چون زنگ خونمون خورد باید برم خونه!!!!😂😂هر چقدم اصرارت کردم بیشتر بمونی قبول نکردی و ادرس یه دکتر دیگه توی خیابون فدکو دادی!!مثلا باماشین راه افتادم ک برم خ فدک!بعد از پیدا کردنش ازت پرسیدم اینجا خیابون فدکه؟گفتی نه،اینجا خیابون نمکه!!خیابون فدک دوتا خیابون بالاتره!!😂
همچنان بالشت بازی یکی از بازیهای موردعلاقته.وقتایی ک حسام خوابه و کار خونه سبک تر باشه با هم بازی میکنیم و خوش میگذرونیم.😘
طبق توصیه های عموپورنگ تصمیم گرفتی واسه تبلتت رمز بذاری.رمزشو گذاشتم ۲۲۲۲ و این شد اولین رمز تبلتت!!همون اول هم بهت گفتم پدر و مادرا همیشه باید رمز تبلت و گوشی بچه هارو بدونن. تا بابا اومد با خوشحالی نشونش دادی ک تبلتت رمز داره و رمزشو ب بابا گفتی!ولی فقط یه روز دوام داشت و فرداش ازم خواستی رمزشو بدارم.😉
میخاستم آشپزخونه رو مرتب کنم.بهت گفتم حسامو مشغول کن تا ب کارا برسم.واقعا هم خوب سرگرمش کرده بودی.این نقاشی هاو واسش کشیده بودی و داستانشونو مصور تعریف میکردی واسش!😀😘
محیااااااا هرچقدر بگم دوستت دارم کمه،هر چقدر خدارو بابت داشتنت شکر کنم کمه،هر چقدر نگاهت میکنم و قربون صدقت میرم بازم کمه.😘😘یه عااااالمه دوستت دارم فرشته ی زمینی من.😍
#محیا #دختر #مادر #دختر_که_داشته_باشی #بالشت_بازی #دکتر_بازی #محبت_دختری