اولین سفر برون استانی
مسافرت بدون برنامه ریزی مثه هندونه بلاشرط چاقو میمونه!خدارو شکر هندونه ی ما خوب از آب دراومد
بعد از کلی تردید و جاموندن از چند گروه مسافرتی!!بالاخره دلو ب دریا زدیم و روز پنجشنبه با دایی منصور و خاله زهرا رفتیم همدان.اولین سفر برون استانی محیـــــای عزیزم!
خدارو شکر زیاد اذیتمون نکردی و ماهم تمام سعیمونو کردیم تا اصلا اذیت نشی!!
خوشم میاد خوش سفری!
پارسال ک هنوز توی شکمم بودی رفتیم مشهد و بااینکه سفر طولانی شد و منم ماههای اول بارداریم بود اصلا اصلا اذیتم نکردی.قربـــــــــــــــــــــــــــووووووون دخمل گلم ک همیشه هوای مامانیشو داره
صبح ساعت 4 از خونه زدیم بیرون.تو بغل عمه امل خواب بودی و عمه با رعایت تمام جوانب احتیاطی و امنیتی تورو گذاشت صندلی عقب ماشین ک خوابتو ادامه بدی
این اولین امامزاده ایه ک محیـــــــــــای گلم زیارت کرد.(بقعه ی امامزاده حارث بن علی نزدیک مقبره باباطاهر عریان)زیارتت قبول نفـــــــــــــــس مامان
اینجا نزدیک نهاونده.تو خودتو واسم لوس میکردی ک بغلت کنم
دوبار رفتیم گنجنامه.روز اول تو کنار زن دایی موندی و من و بابا تریپ لاو برداشتیم و نومزادانه رفتیم کنار آبشار!اما روز بعد دلمون نیومد و تورو هم همراه خودمون بردیم
توی غار علیصدر کمی اذیت شدی.آخه خیلی طول کشید،تاریک هم بود تو اصلا خوشت نیومد.