سقوط آزاد از توپ!
روز جمعه اول تیرماه ساعت ۷بعد از ظهر منتظر قصه های تابه تا (زی زی گلو)بودی.
بابا داشت دور حصار خرگوشتو پارچه میکشید ک اینقدر خاک ب بیرون نندازه.
منم مشغول مرتب کردن آشپزخونه و چیدن ظرفها بودم.
یهو یادت افتاد ب توپ یوگا و اصرار ک از بالای کمددیوارب بیاریمیش پایین.
وقتی دیدی بابت مشغوله و فعلا خبری از توپ نیست،دست ب دامن من شدی و مجبورم کردی کارمو نیمه تموم بذارم و بشرط اینکه اسباب بازیهاتو از هال جمع کنی توپو واست از بالا آوردم.
کلی ذوق کردی و مشغول بازی شدی.مثه خرگوش شاد و سرحال می پریدی و می خندیدی.تا اینکه کار بابا تموم شد و اومدی جلوش هنرنمایی کنی ک یهو توپ از زیر پات در رفت و محکم از پشت ب زمین خوردی.
صدای جیغ و گریه ت اونقدر پر از درد بود ک بدترین اتفاقو ب ذهن میاورد!
بابا بغلت کرد....از شدت درد لبها و صورتت کبود شد و برای چند لحظه کاملا از حال رفتی....فقط میگفتیم یا خداااا.....یا فاطمه زهرا .....دخترمو ازت میخوام....
آب سرد آوردیم و ب لبهات زدیم....کمی جون گرفتی ولی باز هم نمیتونستی حرف بزنی یا گریه کنی....خدایااااا حتی تصورشم تنمو می لرزونه.....بابا از ترسِ از دست دادنت به گریه افتاده بود و ب خدا التماس میکرد تورو به سلامت به ما برگردونه.....و من انگار توی این دنیا نبودم.....فقط فاطمه ی زهرارو قسم می دادم ک تورو برگردونه
بغلت کردم و سعی کردم خیالتو راحت کنم ک چیزی نشده....بغلم اروم گرفتی و به آرومی گریه کردی....با صدایی ک به زحمت درمیومد گفتی:مامان نترس،من خوبِ خوبم!!
توی رختخوتب خوابوندیمت...خدارو شکر میتونستی پاهاتو تکون بدی.کمرتو با روغن ماساژ دادیم و با بوسه و خنده سعی کردیم آرومت کنیم.خدارو شکر دردت بهتر شد.
میگفتی وقتی نفس میکشی درد میگیره،بهت آب طلا دادیم.یه کتاب داستان آوردم و کنارت نشستم و واست خوندم تا حواست پرت بشه....بابا از فرط گریه نمیتونست کنارت بمونه....بهتر شدی،خندیدی و خدا دوباره تورو به ما بخشید......تورو به سلامت به ما بخشید....تو بهتریم هدیه ی خدایی....تو بهترین نعمتی هستی ک داریم و باز به سلامت در کنارمون بودی😘 💖
روز جمعه بود،یه نماز به امام زمان(عج)تقدیم کردم،سوره ی الرحمن خوندم و از ته دل با گریه از خدا خواستم بلا ازت دور باشه و سالم باشی....
بابایی ک دید حالت بهتر شده رفت یه مرغ قربونی کرد و به فقیر داد،یه پیتزای مخصوص خوشمزه هم واست گرفت.وقتی بهت گفت بخاطر سلامتیت ب فقیر مرغ داده گفتی:این چه کاری؟چ فایده ای برای من داره؟گوشتو دادی به یه فقیر برای من چ فایده ای داره؟😀
فایده ی صدقه رو واست توضیح دادیم!
خدارو شکر در عرض چندساعت آروم آروم تونستی بشینی و راه بری و خیالمونو راحت کنی.
خدایا اگه از الان تا آخر دنیا فقط تورو شکر کنیم و سر از سجده ی شکر بلند نکنیم بازم کمه....خدایا ازت ممنونیم ک باز هم محیارو ب سلامت در کنارمون داریم.خدایا شکرت بابت رحمت و لطفی ک به ما داشتی.😘😘