نوروز ۹۷ - دیلم
روز سوم فروردین رفتیم خونه ی بابابزرگ و همونجا با خان عمو و عمه ها تصمیم گرفتیم فردا صبح زود بریم دیلم.
ساعت ۱۲-۱شب برگشتیم خونه و ۷ صبح راه افتادیم ب سمت دیلم.
صبحونه رو امیدیه صرف کردیم.
بمحض رسیدن و پارک کردن ماشین،رفتیم خرید.
یه بادبادک خریدی و یه عروسک توی وان حموم و یه لاک آبی و ۲تا دی وی دی انیمیشن!
ما هم دوتا پتو گرفتیم و یه سری وسایل.
بعد از ناهار(جوجه کباب)تصمیم گرفتیم بریم دریا و آب بازی،برگشتم از بازار واست بلوز و شلوارک گرفتم ک راحت آب بازی کنی،تا خاستم پولو حساب کنم تو و عمه امل رفتید سمت بقیه و توی راه زمین خوردید و زانوی سمت راست و کمی هم آرنجت خراش برداشت.
الهی فدات شم،کللللی گریه کردی.خیلی دنبال چسب زخم گشتیم(چون بشذت معتقدی چسب زخم دردو از بین میبره)اما پیدا نکردیم.
تا اینکه یکی از فروشنده های دستفروش ۲تا چسب زخم داد و دردت فروکش کرد
نگران بودیم آب دریا باعث سوزش زخمت بشه،اما بمحض رفتن توی آب اونقدررررر خوشحال شدی ک بکل دردت یادت رفت
وااای ک چقدر ب تو و محمدجواد خوش گذشت.
البته ما بزرگترا هم خیلی خوش گذروندیم ولی شادی و اشتیاق شما دوتا واقعا دیدنی بود.
خدارو شکر ک اینقدر شادی و از این روزهای کودکیت لذت میبری.
شاد باش و گوش فلکو پر کن از صدای خنده و شادی️