جاده اسالم۹۶
دوشنبه ۱۶مرداد از خلخال ب سمت بندر انزلی ب راه افتادیم.
جاده ی اسالم بینظیر بود.
این حیوونکی رو کنار جاده دیدیم،اونقدر گرسنه بود ک حتی فرصت نمیداد غذا ب زمین برسه و تند و تند لقمه هارو میخورد.
بین راه بلال خوردیم ک بلال شیرین ب مذاق تو و بابا خیلی خوش نیومد و بلال خودمونو ترجیح دادید
اسم این هاپوی کوچولو ب گفته ی صاحبش جکسون بود ک حسابی تورو مشغول کرد.
محیایِ مهربونم اونقد از این رودخونه ی بین راهی خوشش اومد ک دوستاشو هم آورد کنار رودخونه تا از منظره و هوا لذت ببرن
با کلی سلام و صلوات از روی این پلِ مستحکم!!! رد شدیم
البته منظره ی زیبای اینور پل،ب ریسکِ رد شدنش میارزید
شب بندر انزلی خوابیدیم.بعد از هوای خوبی ک این چند روزه توی همدان و زنجان و خلخال تجربه کرده بودیم اینبار حسابی گرم بود و بدون کولر نمیشد سرکرد.