جشن پایان تحصیلی آجی!😉
بدون شک عزیزترین کسی ک بعد از مامان و بابات عاشقشی،عمه امله...بینهاااااااااایت دوستش داری و بهش میگی اجی امل و واقعا هم مثه یه خواهر دوسش داری
و خدارو شکر ک این احساس دوطرفه س و عمه امل هم خیییییییلی دوستت داره️
دیروز جشن پایان دوره ی کارشناسی عمه امل توی دانشگاه خرمشهر بود.ساعت 3 ظهر راه افتادیم سمت خرمشهر و تفریبا 5 بعداز ظهر رسیدیم
خیلی ب هممون خوش گذشت.
بزرگترین دلیل خوشحالیت این بود ک عمه املو میدیدی و قرار بود همراهمون بیاد خونه و چند روزی کنارمون بمونه
خیلی خوشحالم ک عمه امل هست و اینقدر همدیگه رو دوست دارید.عمه امل واسه منم یه خواهرمهربون و یه دوست فوق العاده س ک همیشه میتونم روی دوستیش حساب کنم.️
وقتی رسیدیم دانشکده بابا گفت انشالله واسه جشن محیا میایم دانشکده ی پزشکی
من بوسیدمت و گفتم واسه گل دخترم توی تالار جشن پایان تحصیلی میگیریماما تو اعتراض کردی و گفتی من جشن عروسیمو توی تالار میگیرم
الهی فدات شم شیرینکم،ایشالا جشن فارغ التحصیلیت و جشن عروسیتو بگیریم...انشالله همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون باشه عروسکم️
شام هم توی سلف دانشگاه مهمون عمه بودیم
پ.ن:واسه اولین باره ک با تلگرام دارم توی وبلاگت پست میذارم.نمیدونم نتیجه چطوره