محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره
محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

میم مثه محیا و محمدحسام

**💖جان و جهانِ من شمایید💖**

آیت الله بهجت

هیچ کودکی نگران وعده ی بعدی غذایش نیست زیرا ب مهربانی مادرش ایمان دارد ای کاش من هم مثل او ب خدایم ایمان داشتم اینو توی وبلاگ دخملی شکلک خوندم.خیلی ب دلم نشست.مخصوصا توی اینروزهایی ک گرفتار مشکل یکی از آشنایان هستیم.!به همین دلیل فکر نمیکنم تا مدتی بتونم آپ کنم یا ب وبلاگهای قشنگتون سر بزنم.فقط.....فقط....التماس دعای زیاد دارم ...
27 مرداد 1392

یه مروارید کوچولو

بالاخره انتظار ب سر رسید و نتیجه ی رقابت دو لثه مشخص شد! شما چی حدس میزنید؟ دیروز صبح وقتی آب میخوردی صدای دندون(!!) میشنیدم اما نمیدونستم بالاس یا پایین.کاوش هم بیفایده بود! تا اینکه امروز ظهر ساعت یک و بیست و پنج دقیقه متوجه ی یه جوونه ی ظریف و سفید از دندون پایین سمت راست شدم! بــــــــــــــــللللله ورم لثه ی بالایی فقط یه نکته ی انحرافی بوده! گل دخترم،داره کم کم بزرگ و خانوم میشه! وقتی میبوسیدمت و قربون صدقه ت میرفتم و بهت تبریک میگفتم،ناخوداگاه اشک توی چشام جمع شد.محیای کوچولوی من ک حتی نمیتونست گردنشو صاف نگه داره حالا هزار ماشالله بزرگ شده و داره دندون دار میشه! من و بابایی تصمیم ...
24 مرداد 1392

رقابت دو لثه!

بعد از حرکات چرخشی و دنده عقب،امروز بالاخره ب خودت زحمت دادی و یه قدم خودتو روی زمین کشیدی! گل دخترم جدیدا یاد گرفته وقتی آب میخواد لباشو با صدا باز و بسته میکنه! تقریبا یه هفته س لثه ی بالاییت ورم کرده و جای دو تا دندون خوشگل مشخصه.امروز هم لثه ی پایینیتو دیدم ک یه ذره کوچولو ورم کرده.رقابت بین دو لثه خیلی فشرده س!ببینم کدوم یکی زودتر پیروز میشه!هرچند من و بابایی ترجیح میدیم دیرتر دندون دربیاری ولی ظاهرا این قضیه ترجیح بردار نیس از وقتی ماشین دار شدی،مستقل خرابکاری میکنی و حتی از ظرف ماست هم نمیگذری!   این برنامه رو خیلی دوس داری هروقت صداشو میشنوی با سرعت خودتو ب تلویزیون میرسونی و مبهوتش...
15 مرداد 1392

هفت ماهگیت مبارک گل من

دنگ.....دنگ....دنگ....تقویم تاریخ!! هفت ماه پیش در چنین شبی،محیای شیرین من متولد شد! دخترک عزیز من،بخدا قسم زیباترین،بهترین و دوست داشتنی ترین هدیه ای هستی ک حدا ب ما عطا کرده. برعکس من ک دوره ی نوزادی و کودکی آروم و خوش خوابی داشتم،بنا بر روایات فراوان،بابایی شیطون و پرجنب و جوش بوده. چند روز پیش حسابی شیطنت میکردی و با اینکه چشات از بیخوابی قرمز شده بود حاضر نمیشدی بخوابی.منم ک دندون درد داشتم از کوره در رفتم و ب بابات گفتم: "آدم باید روز خواستگاری،بجای اخلاق و رفتار طرف،فقط از دوره ی نوزادیش سوال کنه!!اگه گفت بچه آدم بوده قبول کنه،اگه بچه جن بوده خودشو توی چاه نندازه!!!" ب...
13 مرداد 1392

واکسن شش ماهگی

گل دخترم واکسن شش ماهگیشو هم ب سلامتی زد و تا شش ماه دیگه از واکسن خبری نیست. مطابق برنامه ی واکسیناسیون از یه هفته قبل استرس داشتم و دلم نمیومد ببرمت واکسن بزنی. خدارو شکر از این خان هم اگر چ ب سختی اما ب سلامتی گذشتیم. بعد از برگشتن از بهداشت،بی تابی میکردی،بابایی قلمدوشت گرفته بود و واست شعر میخوند ک دیدیم جگرگوشمون روی شونه ی بابایی خوابش برده! الهی مامان فدات شه.دردو بلات ب جونم.خیلی سخت بود تب داشتی و بی حوصله بودی.اما خدارو شکر ک این سختی برای بیمه کردن مقابل سختیها و مریضیهای آینده س! با همت و پشتکار دختر عزیزم،الان چند روزه گوشیم توی کماست!نمیدونم چی ب سرش آوردی ک حسابی قاطی کرده و ...
12 مرداد 1392

آتیش پاره!!

خیلی شیطون شدی.با روروئک توی خونه میچرخی و خرابکاری میکنی.بلند همت هم هستی ماشالله! تا ب هدفت نرسی دست بردار نیستی!!بهت میگم:مامان توی هر دقیقه یه خرابکاری کافیه،لازم نیس رکورد بزنی! بهترین اهدافتم شکار کنترل تلویزیون و ماهواره،موبایلای من و بابایی،تلفن خونه،لپ تاپ،کاغذ،سیمهای آویزون شارژر هستن! دیروز یه تیکه کاغذ گیر آورده بودی و با سرعت درحال بلع و هضم بودی(قربوووووون دهن خوشگلت)بابایی میگفت:محیا،باباجون تو ک بز نیستی ک کاغذ میخوری!!کلی ب این تفهیم هویت خندیدم! یاد گرفتی ب غذا و آب فوت میکنی.لیوان آبو ک ب دهنت نزدیک میکنم توش فوت میکنی و از صدایی ک درست میشه کیف میکنی.آب دهنتو قرقره میکنی و میخندی ال...
11 مرداد 1392

عکس خوکشل

    دوستان خوبم روی عکس بالا کلیک کنید تا با یه سایت توپ آشنا بشید و بتونید عکس نی نی هاتونو اونجا ببینید. با تشکر از زحمات آقاعلی و همچنین مامان الهام ک منو با این وب آشنا کرد. ...
7 مرداد 1392

یک روز پرحادثه!!

    دو شب پیش رفته بودیم مهمونی و ساعت یک برگشتیم خونه.اونقدر خسته بودی ک هنوز لباس عوض نکرده،شیرتو خوردی و خوابیدی.نیم ساعت از خوابت گذشته بود ک از خواب پریدی و شروع کردی ب جیغ زدن!!چشاتو بسته بودی و با جیغ گریه میکردی! بابایی از توی حیاط سراسیمه اومد ببینه چی شده؟!صداشو ک شنیدی یه لحظه آروم شدی و باز زدی زیر گریه! نمیدونستم چیکار باید بکنم،ب کی زنگ بزنم؟از کی کمک بخوام.   بابا میگفت خواب بد دیدی!فقط از خدا و فاطمه ی زهرا(س) کمک میخواستم.تو فقط گریه میکردی.اونقدر ک ترسیدم از حال بری. الهی مامان فدات،درد و بلات بجونم،آخه فرشته ی کوچولوی من چ خواب بدی میتونه ببینه؟ تقریبا یه...
5 مرداد 1392

سرگرمی دهه 90

دیروز ناخنای خوشگلتو گرفتم و بقول بابایی خلع سلاحت کردم!!آخه قلبونت برم مثه ببر چنگول میزنی!!   چند شبه ک بازم خوابت بهم ریخته و همین مارو واسه سفررفتم مردد کرده!پارسال اینموقع شمال بودیم! خیلی دلمون سفر میخواد اما نگرانیم تو اذیت بشی!پلیز دخمل خوبی باش و بذار روحیه ای عوض کنیم! اینم چندتا عکس از سرگرمی دهه نودیا!!تا لپ تاپو میبینی باسرعت نور خودتو میرسونی بهش! عکسای یک تا سه ماهگیتو با مووی میکر فیلم کردم و آهنگ"یه دختر دارم شاه نداره" روش گذاشتم....توی هرحالتی که باشی تا صداش میاد با دقت و علاقه نیگاش میکنی...مامان فدای نگاهت البته مراقبم ک زیاد جلوی تی وی و لپ تاپ نری ...
4 مرداد 1392
1